بزرگنمايي:
پیام خراسان - ایسنا/خوزستان پرویز حسینی زاده شهریور است؛ ثابت قدم، باگذشت، شوخطبع و پاکدل. او چشمه فیض شعر است و اگرچه در سال 1393 به سرطان کلیه مبتلا شد ولی همچنان فعال است.
در یکی از برنامههای پیامرسان شعری از او میبینم که برای 70 سال سالگیاش سروده است:
هفتاد شهریور گذشته است و هنوز نیامدهای/تا در ملتقای خورشید و خزان/کولبار هجرانت را برداری/از شانههای خمیدهام/رهایم کردهای در بادها/آه.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
.. بادها... بادها/بادهای سوزانی که سر بازایستادن ندارند و دمادم/بر پیشانیام شلاق میزنند!/بیا ببین چه خطی انداختهاند بر جبینام!/هفتاد سال گذشته است و قلبم هنوز/چون گنجشکی هراسخورده میلرزد در سینهام/خودت بگو چقدر میتوانم دوریات را تاب بیاورم!؟/چقدر چقدر چقدر؟/چرا دلت نمیسوزد دیگر!؟/تو که همیشه با انگشتانات/موهایم را در بادها شانه میکردی/و میگفتی نگذار ژولیده بمانی!/هفتاد تازیانه از روزگار خوردهام و هنوز/کسی بوسه شفا به زخمهایم نمیزند!
او پرویز حسینی است. زاده شهریور؛ ثابت قدم، باگذشت، شوخطبع و پاکدل. او عاشق و پرشور، مهربان و نجیب و چشمه فیض شعر است.
دلم میشکند برای این غربت، این مظلومیت، این تنهایی. با خود میگویم شاید شایسته نیست که مردی از این دست (تو بخوان شیرآهنکوهمرد) چنین خلوتگزیده بیش از نیم قرن زندگی را مرور کند. گوشی را برمیدارم و به او زنگ میزنم. صدایش لرزان است اما مهربان. میگوید حالش بد نیست، ولی خوب هم نیست و این شاید درد مشترک همه کسانی است که زبان در گروی زلف معنا دارند. به مدد انواع دارو روزگار میگذراند، ولی همچنان شعله پرشراره عشق به ادبیات در او زبانه میکشد. از سخناش شعر میتراود.
اولین بار زمستان 1376 او را در میدان شهدای اهواز کنار بساط دستفروشهای کتاب دیدم؛ کنار بساط مجید زمانیاصل شاعر. آشناییمان بیمقدمه بود و ناگهان بیستواندی سال گذشت. انگار کن داستانی از چخوف خوانده باشم و بیمقدمه رسیده باشم به بزنگاه داستان. پیشتر فقط او را به نام میشناختم. شعرها، نقدها و ترجمههایش را در نشریههای ادبی همچون ادبستان، ادبیات داستانی، فصلنامه شعر و... خوانده بودم و رد قلمش را پی میگرفتم.
پرویز حسینی همانی است که از سال 1354 تا 1370 با نام مستعار «هجوم» در مطبوعات شعر و نقد ادبی و ترجمه شعر در مضامین گوناگون منتشر میکرد ولی هیچگاه نخواست کتابی با این نام از او منتشر شود. میگوید 50 عنوان کتاب در حوزه شعر، داستان، ترجمه و نقد ادبی منتشر کرده است.
از سال 1393 به سرطان کلیه مبتلا شده و همچنان روند درمان او ادامه دارد ولی مرد و مردانه تنگ زندگی را خُرد کرده و با معجزه معنا در ساحت کلام و کلمه پابرجاست. همواره همراه ما در ایسنا بوده است و هر بار که سراغی در باب موضوعی از او گرفتهایم با دست و رویی گشاده ما را پای خوان کلامش نشانده است.
به گزارش ایسنا، دخترش دکتر هنگامه حسینی درباره او میگوید:
پدر در آستانه 70 سالگی هستند و هنوز سودای شاعری و نویسندگی جزیی جدانشدنی از ایشان است و عاشقی کردن با واژهها و کلمات همراه هر لحظه زندگیشان بوده و هست! در نوجوانی عطش و شور شاعری به سراغش آمد و در 16سالگی اولین کتاب شعرش با نام «آوازهای خسته» را به چاپ رساند و ثمره این ذوق و عشق تا به امروز تالیف 50 اثر ماندگار از شعر، داستان، رمان، ترجمه و نقد شده است. پدرم زاده جنوب است و این دلدادگیاش به این خطه را در بسیاری از شعرها و داستانهایش می توان حس کرد. از شعرهایش بوی شرجی و باران میآید و از داستانهایش نخل و قایق و دریا... . یادش بخیر وقتی کودک بودم پدرم را همیشه پشت میز تحریر اتاقش با نور چراغ مطالعهای به یاد دارم که از سر ذوقِ به هم دوختنِ واژهها تا نیمههای شب بیدار میماند و سحرگاه راهی کلاس درس و مدرسه میشد و سالها کنار دانش آموزانش درس زندگی داد. در خاتمه صحبتهایم شعری میخوانم از پدرم با نام «بارانیها» از کتاب «به ماه برکه چنگ میزند پلنگ!»
(1)
دلم گرفته از
سکوت برهوت
کی میبارد باران؟
(2)
بارن نباریده!
پس شبنم چشمهایت را
از کجا آوردهای؟
(3)
ابر انبوه دل من
جنگل چشم تو را
نشانه گرفته است!
***
پرویز حسینی زاده شهریور 1334 در بندر ماهشهر است. سال 1341 تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان عنصری بندر ماهشهر و سپس دبستان ششم بهمن جزیره خارک گذراند.
سال 1349 وارد دبیرستان سعدی اهواز شد. یک سال بعد یعنی در سال 1350 به دبیرستان محمدرضا پهلوی اراک منتقل شد و همان سال یا به عبارتی در 16 سالگی نخستین کتاب خود را که گزیدهای از شعر شاعران معاصر است با نام «آوازهای خسته» به چاپ رساند.
حسینی فعالیت در حوزه ادبیات را در سال 1351 با انتشار شعر به صورت پراکنده در مجلاتی مانند فردوسی، رودکی، بنیاد و... ادامه داد.
در 1353 دیپلم ادبی خود را از دبیرستان محمدرضا پهلوی اراک گرفت و سال 1353 عازم انگلستان شد تا به تحصیل در مقطع کارشناسی رشته جامعهشناسی و تاریخ در کالج Fareham بپردازد اما در سال 1358 تحصیلاتش را ناتمام رها کرد و در پی پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت.
سال 1359 مشغول تدریس در مقطع دبیرستان شد و در سال 1360 ازدواج کرد. ورودش به دانشگاه شهید چمران اهواز برای تحصیل در مقطع کارشناسی رشته زبان انگلیسی در سال 1362 اتفاق افتاد و سال 1366 فارغالتحصیل شد.
سال 1374: انتشار مجموعه نقد «هنگام رفتن و معرکه ماندن» و ترجمه داستان «معجزه کوچک» اثر پل گالیکو.
سال 1375: انتشار مجموعه شعر «شعله گیاه».
سال 1376: انتشار مجموعه داستان «عطر نجیب یال» و انتشار مجموعه شعر «آواز قو».
سال 1377: انتشار کتاب «تکنوازی باران» ترجمه شعر شاعران انگلیسی و آمریکایی.
سال 1378: انتشار مجموعه شعر «اندوه منتشر».
در سال 1379 پرویز حسینی برای ادامه تحصیل راهی انگلستان میشود.
سال 1380: انتشار ترجمه داستان «بچههای راهآهن» اثر ادیت نسبیت.
در 1382 در دوره دکتری آغاز به تحصیل میکند و سال 1383 به ایران بازمیگردد.
سال 1385: انتشار مجموعه شعر «با صدای باران مرا به یاد بیاور» و انتشار ترجمه نقد با نام «جشنها و یورشها».
سال 1387: انتشار ترجمه شعر یان استرگرن شاعر سوئدی با نام «بارانساز».
در 1388 حسینی بار دیگر مشغول به کار در آموزش و پرورش میشود.
سال 1389: انتشار ترجمه مجموعه داستان «تهدید و داستانهای دیگر».
سال 1391: انتشار گزینه اشعار با نام «زخم عتیق مه».
سال 1392: انتشار مجموعه شعر «من فقط گریهها یادم مانده است».
پرویز حسینی در سال 1393 به سرطان کلیه مبتلا شده روند درمان او آغاز میشود ولی همچنان فعال است و بدون اینکه روحیه خود را از دست بدهد کتاب نقد و بررسی شعر زنان خوزستان با نام «آواز بانوی شط و شرجی» و کتاب ترجمه هساشعر گیلان به انگلیسی با نام «رؤیای جهان» را روانه بازار نشر میکند.
1394: انتشار کتاب نقد و بررسی شعر زنان گیلان با نام «صدای دختران درخت و رؤیا». انتشار مجموعه داستان «در باران». انتشار رمان «جنون زیبا» انتشار کتاب نقد شعر با نام «از پشت کلمات مهآلود». انتشار ترجمه شعر پابلو نرودا با نام «بلندیهای ماچوپیچو». ترجمه اساشعر مازندران به زبان انگلیسی با نام «ماه و توکا».
وی در سال 1395 از آموزش و پرورش بازنشسته میشود و همان سال مجموعه شعر «کلمه، تنها کلمه است که میماند» و چاپ دوم « بلندیهای ماچوپیچو» را انتشار میدهد.
سال 1396: انتشار مجموعه شعر «دنیا را از من بگیر، رؤیایت را نه». انتشار ترجمه صد شعر از صد شاعر زن معاصر به زبان انگلیسی با نام «زیر درخت سیب». انتشار شعر تی. اس. الیوت با نام «سوناتهای چهارگانه». انتشار کتاب نقد و بررسی شعر زنان مازندران با نام «خنیای دختران خزر».
سال 1397: انتشار کتاب نقد شعر با نام «بادها به فرمان من نیستند».
سال 1398: انتشار مجموعه شعرهای «تیارا»، «نشان به نشان تپشهای دلت»، «انگشتانم گُر میگیرد از لمس پیراهنت» و «شعله به ملافه رؤیا». همچنین انتشار کتاب نقد شعر با نام «معمای عشق و حیات»، انتشار کتاب «پیراهنم به سردسیر، دلم به گرمسیر» شامل گزینش شعرهای سریا داوودیحموله. انتشار مجموعه نقد و گزینه شعر نرگس دوست با نام «ای درخت تو شاهد باد باش».
سال 1399: انتشار چاپ دوم «سوناتهای چهارگانه» تی. اس. الیوت. انتشار منظومه «از زبان پرنده» (شعر نوجوان). انتشار چاپ دوم ترجمه رمان کوتاه پل گالیکو با نام «معجزه کوچک». انتشار دوباره رمان «جنون زیبا» با شکل پاورقی در ماهنامه سخن.
سال 1401: انتشار مجموعه «در باران شامگاه» ترجمه یکصد هایکو از شاعران کشورهای مختلف. نقد و بررسی شعر مینا دستغیب با نام «مرا پیدا خواهی کرد». انتشار کتاب نقد و بررسی اشعار پرویز حسینی به کوشش دکتر سهیلا صادقی با نام «عشق، مادر همه اضطرابهاست». انتشار ترجمه منظومه اسکار وایلد با نام «شروههای زندان ریدینگ».
سال 1402: انتشار کتاب «سیبها را دوباره بچین» مجموعه فارسی و انگلیسی چهل شاعر زن معاصر ایران. انتشار کتاب نقد و بررسی اشعار بیست شاعر زن معاصر ایران با نام «باران همین اطراف».
سال 1403: انتشار کتاب «به ماه برکه چنگ میزند پلنگ!». انتشار کتاب «مزامیر تیارا» مجموعه شعر فارسی و ترکی.
***
آیین چراغ خاموشی نیست. همچنانی که در مرام بشر فراموشی نیست. به قول زندهیاد حسین پناهی: «همهچی از یاد آدم میره مگه یادش که همیشه یادشه.» در گوشهای از این دنیای دوار کسی چون پرویز حسینی بیهیچ ادعا و افادهای زندگی را بهمدد شعر و شعور به چشم ما زیبا میکند چراکه او شاعر است و شاعر جهان را دمبهدم تازه و باطراوت میبیند. پرویز حسینی یادِ دنیاست و دنیا هیچگاه از یاد او نمیکاهد.
انتهای پیام