پیام خراسان

آخرين مطالب

راز حافظ؛ جلوه‌گر زیبایی فراتر از کفر و ایمان یا تفسیر شاملو و مطهری اجتماعي

  بزرگنمايي:

پیام خراسان - عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «به راستی کیست این قلندرِ یک لاقبایِ کفرگو که در تاریک‌ترین ادوارِ سلطۀ ریاکارانِ زهدفروش، یک تنه وعدۀ رستاخیز را انکار می‌کند، خدا را عشق و شیطان را عقل می‌خواند و شلنگ‌انداز و دست‌افشان می‌گذرد که:
وین دفتر بی‌معنی، غرقِ میِ ‌ناب، اولی
یا تسخَر زنان می‌پرسد:
چو طفلان تا کی ‌ای زاهد، فریبی؟
به سیبِ بوستان و بوی شیرم
و یا آشکارا به باور نداشن مواعید مذهبی اقرار می‌کند که:
من که امروزم بهشت نقد، حاصل می‌شود
وعدۀ فردای زاهد را چرا باور کنم؟
به راستی کیست این مرد عجیب که با این همه، حتی در خانۀ قشری‌ترین مردم این دیار نیز کتابش را با قرآن و مثنوی در یک طاقچه می‌نهند، جز به طهارت دست به سویش نمی‌برند و چون به دست گرفتند، همچون کتاب آسمانی می‌بوسند و به پیشانی می‌گذارند، سروش غیبش می‌دانند و سرنوشت اعمال و افعال خود را تمام بدو می‌سپارند؟ کیست این مرد کافر که چنین به حرمت در صف اولیای الهی‌اش می‌نشانند؟»
اگر احمد شاملو این سطور را در مقدمۀ مشهور و پُر سر‌و‌صدای خود بر تصحیحی از حافظ ننوشته بود و و تنها سراغ تصحیح دیوان حافظ می‌رفت هم صدای ادیبان کلاسیک درمی‌آمد چه رسد به این که با این نگاه صدای فقیهان را هم درآورد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
چندان که آیت‌الله مرتضی مطهری در مقام پاسخ بی اشاره مستقیم نوشت:
« من (مطهری) هم اضافه می‌کنم: کیست این مرد که با این همه کفرگویی‌ها و انکارها و بی‌اعتقادی‌ها، شاگردیش در درس "خواجه ‌قوام‌الدین عبدالله" که دیوان او را پس از مرگش جمع‌آوری کرده از او به عنوان "ذات ملک‌صفات، مولاناالاعظم السعید، المرحوم‌الشهید، مفخرالعلماء استاد تخاریرالادبا، معدن الطائف‌الروحانیه، مخزن المعارف السبحانیه" یاد می‌کند و علت موفق‌نشدن خود حافظ به جمع‌آوری دیوانش را چنین توضیح می‌دهد که به واسطۀ محافظت درس قرآن و ملازمت بر تقوا و احساس و بحث کشاف و مفتاح و مطالعۀ مطالع و مصابح و تحصیل قوانین ادب و تجسس دواوین عرب به جمع اشتات غزلیات نپرداخت.
به راستی این کافر کیست که از طرفی همه مواعید مذهبی را انکار می‌کند و از طرفی دیگر می‌گوید:
ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد
لطایف حکمی با نکات قرآنی
این کیست که از یک طرف رستاخیز را انکار می‌کند و از طرف دیگر انسان را به گونه‌ای دیگر می‌بیند؟ دل را "جام‌جم"و "گوهری که ازکان جهان دگر" است. قطره‌ای که «خیال حوصله بحر می‌پزد» «پادشاه سدره‌نشین» می‌خواند و به «انسان قبل‌الدنیا» و «انسان بعدالدنیا» معتقد است؟ دنیا را کشت زار جهانی دیگر معرفی می‌کند و دغدغه «نامۀ سیاه» دارد و تن را غباری می‌داند که غبار چهرۀ جانش شده است؟
این کافر کیست که همه چیز را نفی و انکار می‌کرده و از طرف دیگر، در طول 6 قرن مردم فارسی‌زبان دانا و بی‌سواد او را در ردیف اولیاء‌الله شمرده‌اند و خودش هم جا و بی‌جا سخن از معاد و انسان ماورایی آورده است؟»
به اعتقاد مرحوم مطهری «شناخت حافظ آنگاه میسر است که فرهنگ حافظ را بشناسید و برای شناخت فرهنگ حافظ، لااقل باید عرفان اسلامی را بشناسید و با زبان این عرفان گسترده آشنا باشید. عرفان، گذشته از اینکه مانند هر علم دیگر اصطلاحاتی مخصوص به خود دارد، زبانش زبان رمز است. خود عرفا در بعضی کتب خود، کلید این رمزها را به دست داده‌اند. با آشنایی با کلید رمزها، بسیاری از ابهامات رفع می‌شود.»
سال‌هاست و بلکه قرن‌هاست که در این باره بحث می‌شود که مراد حافظ چیست؟ اگر چنان است که شاملو می‌گفت چرا نزد اهل ایمان چنین اعتبار دارد و اگر چنین است که مطهری می‌گوید چرا این قدر به زاهدان طعنه می‌زند و دَم را غنیمت می شمرد؟
در روزگار ما نیز بسیار کسان کوشیده‌اند این معما را حل کنند و راز حافظ را بگشایند. از بهاء‌الدین خرمشاهی که عمری را بر سر حافظ گذاشته و عنوان «حافظ پژوه» او را می‌برازد (و این تعبیر را هم خود ابداع کرده چون نمی خواست «حافظ شناس» خوانده شود و در پژوهش، مدعایی نیست و پژوهنده همچنان می‌تواند ادامه دهد) تا دکتر عبدالکریم سروش که در دیوان حافظ شباهت‌هایی با باورهای مسیحی کشف کرده یا چنین داعیه‌ای دارد.
عبدالحسین زرین‌کوب و دیگران نیز هر یک از هم این خرمن، توشه‌ها برداشته‌اند و هم بر دامنۀ یافته‌ها افزوده‌اند. در این میان و با نگاه مدرن و امروزین - دست کم نزد این قلم - هیچ یک به اندازۀ دکتر شفیعی کدکنی -که به بهانه 85 مین زادروز او دیروز ذکر خیر جمیل او رفت- صریح و ره‌گشا و بی اما و اگر نیست چرا که او از منظر « زیبایی » راز را باز می‌کند. به این معنی که حافظ تنها به دنبال خلق «زیبایی» در درجۀ اعلا و کمال آن بوده و منتهای هنر مگر جز این است؟ به همین خاطر از همۀ امکانات بهره می‌برده است. چه عرفان ایرانی باشد، چه آیات قرآن. چه شعر سعدی و چه آموزه های مسیحی و حاصل چنان که همه اذعان دارند تابلوهایی حیرت‌انگیز است که در قالب ابیات مختلف ترسیم کرده است.
به همین خاطر است که در نگاه شفیعی کدکنی، حافظ نه تنها از فردوسی و مولوی ما شاعرتر است که ملت‌های دیگر نیز چون او ندارند: 
«هیچ ملتی، شاعری از نوع حافظ ندارد. فردوسی بیش‌و‌کم نظایری در جهان دارد و سعدی نیز. حتی جلال‌الدین مولوی هم. ولی حافظِ ما در فرهنگ بشری بی‌مانند است؛ شاعری که شعرِ فارسیِ او را زاهدان و عارفان در قنوتِ نماز به جای ادعیه و آیات عربی بخوانند و در عین حال زندیقان هر دوره‌ای شعر او را آینهٔ اندیشه‌های خود بدانند و از نظر «پیر خطا‌پوش» حافظ که بر قلمِ صنع چنان اعتراض خطرناکی کرده است شادمان باشند و در زندگیِ روزانه، مردمِ ما، دیوانش را در کنار قرآن مجید، سرِ سفرهٔ عقد و هفت‌سین سالِ نو قرار دهند و با آن فال بگیرند و استخاره کنند، چنین شاعری در جغرافیای کرهٔ زمین و در تاریخ بشریت منحصر به‌فرد است و همانند ندارد».
چرا؟ پاسخ را هم از زبان او بشنویم: «چون فردوسی، صدای خِرد گرایِ این‌جهانی‌ است و مولانا صدایِ خردستیزِ آن‌جهانی و حافظ را باید شاعری دوصدا نامید که شاید هیچ یک از بزرگانِ شعرِ فارسی، در طول تاریخ، از این ویژگی شعرِ حافظ برخوردار نباشند.»
هنر اصلی حافظ و خمیرمایۀ او در خلق این همه زیبایی هم گره‌زدن تناقض‌ها و عناصر متنافر است که شفیعی کدکنی از آن به عنوان اسلوب خاص حافظ یاد می کند و آن را اوج شطح می‌داند و مثال می‌آورد:
«ساکنانِ حرمِ ستر و عفافِ ملکوت
با منِ راه‌نشین، بادهٔ مستانه زدند
این اوج شطح است و اوج حافظانگی است. عناصر متناقض به شیوه‌ای شگفت به یکدیگر گره خورده‌اند. گره‌زدن این تناقض‌ها و عناصر متنافر، کار اصلی حافظ است، اوج شطح است، اسلوب خاص حافظ یا حافظانگی در همین جا متمرکز می‌شود. البته عناصر دیگری از قبیل ایهام و یا موسیقی حروف هم در حاشیهٔ این نقطه در حرکت‌اند که سبک حافظانه را تکمیل کنند.»
تعابیر متفاوت و حدس و گمان دربارۀ شعر او به خاطر این است که «هنرمند هیچ مسئولیتی جز در برابر زیبایی ندارد» و حافظ تنها به زیبایی می اندیشیده و به همین خاطر پارادایم‌های عرفانی وملکوتی و روحانی و قدسی را با پارادایم‌های عُرفی (و بیفزایید: زندقه و الحاد و قلندری و ملامتی) می‌آمیخته چون تنها به زیبایی نهایی می‌اندیشیده است. چندان که خود هم می گوید:
حافظم در مجلسی، دُردی‌کشم در محفلی
بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت می‌کنم
(یعنی آفرینش زیبایی که وظیفهٔ من است، مرا گاه به سخنانی اخلاقی –وعظ - می‌کشاند و در لحظهٔ دیگر، همین آفرینش زیبایی، مرا به ستایش دُردی‌کشی -امری خلافِ سخنِ واعظان- وامی دارد).
با این نگاه راز حافظ به سادگی گشوده می‌شود:
«وقتی وظیفهٔ هنرمند ایجادِ فرم باشد و دیگر هیچ، هنرمند مسئولیتی جز در برابر زیبایی ندارد. اگر در این لحظه، آفرینش زیبایی او را به عقیده‌ای فراخواند (وجود خداوند) و در لحظهٔ بعد به عقیده‌ای خلافِ عقیدهٔ قبلی (انکار خداوند) هیچ مانعی ندارد. او استاد منطق نیست که اجتماعِ نقیضین برایش محال باشد. او در برابر «زیبایی» مسئول است. پیامِ حاصل از این زیبایی هرچه خواهد گو باش!»
شفیعی کدکنی پا را فراتر می‌نهد و می‌گوید:
«حافظ نخستین شاعری است که پارادایم‌های عرفانی را سکولار و عُرفی کرده است و به عنوان ابزار هنریِ صِرفْ آن را در شعر خود به کار برده است».
با این نگاه، حافظ جز به زیبایی و قابلیت موسیقایی کلام خود نمی اندیشیده و به همین خاطر ابایی نداشته که از تعابیر مختلف ولو شاعران پیشین بهره برد و به همین خاطر نشانه هایی از شعر سعدی و نظامی را می توان در غزلیات او یافته و این توضیح هم درخور تأمل است که:
در عصرِ «حافظ» و تا سه قرن پس از او خوش‌آوازان و موسیقی‌شناسان را «حافظ» می‌خوانده اند و اغلب موارد «خوانندگان» و «گویندگانِ» خوش‌آواز را «حافظ» و نوازندگان را «استاد» و شعرا را «مولانا» لقب می‌داده‌اند. مثلا حافظ فلان، استاد فلان، مولانا فلان.
حافظان قرآن کریم هم البته غالبا خوش‌آواز بوده‌اند و خواجه شمس‌الدین محمد شیرازی نیز ازین قاعده برکنار نبوده. هم در خوش‌آوازی و موسیقی‌شناسی استاد بوده است و هم در خواندن قرآن کریم به صوتِ خوش و بر اصولِ موسیقی.»
حال به جان کلام می رسم تا به بهانۀ 20 مهر بگوییم: راز ماندگاری حافظ در زیبایی غزل اوست و اتفاقا نه در محتوا که در فرم. منتها، فرم توی ذوق نمی زند و تصنعی نیست:
شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است
کلاهی دل‌کش است اما به ترک سر نمی‌ ارزد
در مصراع اول صدای حرف «ج» را سه بار می شنویم و در مصراع دوم صدای حرف «ک» را سه بار (‌تاج، جان، درج/ کلاه، دل کش، ترک) یا صدای حرف «ش» در مصراع اول یک بار و در مصراع دوم هم یک بار (شکوه/ دل کش) یا صدای حرف «د» در مصراع اول دو بار و در دومی هم دوبار.
هنر حافظ این است که آن قدر محتوا قوی است (سلطنت و و قدرت فریبنده است اما ارزش به خطر انداختن زندگی را ندارد) که از این همه ریزه کاری غافل می‌شوی.
وقتی مجالی برای موسیقی، رقص و نقاشی نباشد شاعر همه را در شعر متجلی می کند. به جای این که بحث کنیم یا دست کم در این بحث توقف کنیم که مراد حافظ از «می» شراب واقعی است یا نه یا حافظ باور داشته یا نه سراغ یکایک واژگان شعر او برویم تا ببینیم شعر نیست، موسیقی است. شعر نیست، نقاشی است. شعر نیست، معماری است و البته شعر است. ناب ترین شعری که می توان متصور بود.
شعر نزد بزرگانی چون فردوسی و مولانا نه هدف که وسیله بود. نزد فردوسی ئسیله ای برای حفظ زبان پارسی و میراث پیش از اسلام و در مولانا بیان احوالی که پس از دیدار شمس تبریزبه او دست داد و به دیگر سخن نمی توانست بگوید.
نزد ناصر خسرو وسیله ای برای تبلیغ و ترویج اسماعیلیه بود و نظامی اگر می توانست به جای آن که به نظم درآورد رُمان می نوشت.
غزل سعدی هم البته با نگاه زیبایی شناسانه و به تعبیر درست تر «زیبایی شناسیک» سروده شده و او نیز به قله رسید اما حافظ وقتی به قله رسید سوار بر فضا پیما از نظرها پنهان شد و رفت اما هنوز هست و بر مدار هستی ما می چرخد.
با این وصف گزاف نیست اگر بگوییم حافظ را جز با یک کلمه نمی توان فهم کرد و آن «زیبایی» است و هنر مدرن مگر جز این را می گوید؟ زیبایی و دیگر هیچ!
با این همه بیم دارم این تصور پدید آید که انگار حافظ هیچ چارچوب فکری نداشته و تنها به ترسیم تابلوی نقاشی یا خلق یک موسیقی می اندیشیده است. مشخص است که چارچوب اندیشه هم داشته اما نه آن که بین می واقعی و می عرفانی سرگردان باشد.
عصارۀ نگاه او همین بیت است:
خیال حوصلۀ بحر می‌پزد، هیهات
چه‌هاست در سرِ این قطرۀ محال‌اندیش!
قطره‌هایی هستیم که درخیال و تصور خود می خواهیم حوصله (گنجایش) بحر (دریا) را داشته باشیم. حافظ این خیال پردازی ها را به سُخره می‌گیرد و به آدمی هشدار می‌دهد: سراغ امور محال نرو و دم و زندگی امروزین‌ات را فدای آنها نکن. چندان که جای دیگر می گوید: نگر تا حلقۀ اقبالِ ناممکن نگردانی!
آنچه حافظ نفی می‌کند محال اندیشی و بر حلقۀ اقبالِ ناممکن کوفتن است و چه زندگی‌ها و آرزوها که به خاطر همین محال اندیشی و تلاش برای جنباندن اقبالِ ناممکن تباه شده است.
هنر حافظ این است که در همان بیت هم وقتی می‌خواهد جان مایۀ نگاه خود را بیان کند از فرم غافل نیست و با صدای «ه/ح» موسیقی می‌سازد: حوصله، بحر، هیهات، چه‌ها، محال.....
از این روست که همچنان می‌توان گفت: زیبایی و دیگر هیچ! به لطف زیبایی می توان حافظ را فراتر از کفر و ایمان و شاملو و مطهری شناخت. واقعیت این است که بدون این زیبایی شاملو و مطهری هم مجذوب او نمی‌شدند تا تفسیر خود را ارایه دهند.
------------------------------
*شاکله اصلی مطلب را پیش از این نیز نوشته بودم. در مناسبت های تکرار شونده تکرار برخی مضامین اجتناب ناپذیر است. متن البته با عنوان و ویراست تازه منتشر شده است.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: حافظ؛ زیبایی و دیگر هیچ...

لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/746069/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

بهار گردشگری کشاورزی خراسان جنوبی از راه رسید

گفتگو با کیف‌قاپ‌های خشن مشهد

برگزای رویداد آموزشی رسانه‌ای وحــدت، نبــض مقــاومت در بیرجند

کسب 3 مدال رنگارنگ از سوی دانش آموزان بیرجندی در المپیاد‌های علمی

افزایش 15 درصدی فرش‌های تولیدی دستباف خراسان جنوبی

شکست شهر راز شیراز مقابل نفت مسجد سلیمان

جدایی از مادر علت مرگ توله گربه پالاس در شیروان اعلام شد

40 هزار میلیارد ریال اعتبار سفر رهبری به خراسان شمالی اختصاص یافت

مرگ مشکوک یک قلاده پلنگ در خراسان شمالی

گشت وگذار پلنگ ایرانی در سالوک خراسان شمالی

تولیت آستان‌قدس: تبیین چهره حقیقی غرب از رسالت استادان دانشگاه است

راز درگیری ستاره استقلال با تماشاگران لو رفت

سفر مقام معظم رهبری تحول عظیمی در حوزه گاز ایجاد کرد +فیلم

مردم خراسان شمالی در محکومیت صهیونیست‌ها راهپیمایی برگزار می‌کنند

علت مرگ توله گربه پالاس مشخص شد+ جزئیات

10 هزار نفر توسط جمعیت هلال احمر خراسان شمالی خدمات دریافت کردند

راز درگیری ستاره استقلال و هواداران مشخص شد

هوای مشهد برای دومین روز پیاپی ناسالم است

اثرات زیان‌بار علمی مصرف مشروبات الکلی

نقشه‌برداری از سیستم دفع مواد زائد مغز انسان برای اولین بار

ببینید | گاف‌ های جو بایدن این بار درباره ایران

با برنامه های مرکز نوجوانه خراسان رضوی آشنا شوید

هوای خراسان رضوی؛ معتدل و غبارآلود

استقبال از پزشکیان در عشق‌آباد با زبان فارسی + فیلم

قالیباف: رژیم صهیونیستی نمی‌تواند شکست‌های راهبردی خود را جبران کند

محصولات میادین تره‌بار پایتخت 52 درصد ارزان‌تر از سطح شهر

738 روز زندگی دختر درخت‌نشین

از دیدن زیبایی پاییز در این نقطه از ایران حیرت می‌کنید+ عکس

هشتمین اردوی جهادی فولاد سنگان در شهرستان خواف برگزار شد

ایکس از زیر بار قانون بازارهای دیجیتال اروپا شانه خالی کرد

گاف‌های متوالی «جو بایدن» این بار درباره ایران + فیلم

استاندار جدید خراسان رضوی منصوب شد

گروه‌بندی دومین دوره لیگ آیندگان دختران  کشور مشخص شد

شکست در گام نخست مقابل مدعی اصلی قهرمانی

تصور می‌کنند اگر دوباره به کشور ما تعرض کنند، این بار ایران کوتاه می آید اما ...

تبریک یوسف پور به استاندار جدید خراسان رضوی

تجلیل از بانوان قهرمان فیتنس چلنج و پاورلیفتینگ خراسان رضوی

فرصت محدود برای بازبینی جشنواره تئاتر رضوی

افتتاح پردیس سینمایی قوچان

استقبال متفاوت از پزشکیان در فرودگاه عشق‌آباد

رقابت 621 ورزشکار در هفتمین المیپاد ورزشی کانون وکلای کشور به میزبانی خراسان رضوی

اطلاعیه مهم دبیرخانه سی و چهارمین جسنواره تئاتر خراسان رضوی (رضوان) برای بازبینی آثار

کشف چوب تاغ قاچاق در آران وبیدگل

اینجا زیبا ترین و تماشایی ترین جنگل ایران در پاییز است | عروس جنگل‌های شمال را در فصل هزار رنگ ببینید | راحت ترین مسیر برای رسیدن به النگدره

بجای دویدن قرص‌اش را بخورید!/ خداحافظ ورزش شدید

یادبود گوهر درخشان لبنان در چکامه مقاومت مشهد

مظفری یکی از بهترین مدافعین فرهنگ خراسان است

علت مرگ توله «گربه پالاس» در شیروان اعلام شد

ماجرای فروش کتاب‌های کتابخانه آیت الله طالقانی در خیابان صحت دارد؟

در اوج تاریکی؛ جایی برای به اشتراک گذاشتن دردها