بزرگنمايي:
پیام خراسان - به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کتاب «فی بیوت اذن الله (تاریخ و تحلیل وقایع عاشورا، مزار و رثاء حضرت سیدالشهداء (ارواحنا فداه))» اثر حمزه فکری در 560 صفحه به همت مؤسسه بوستان کتاب به چاپ رسیده است.
خداوند در قرآن از خانههایی یاد میکند که محل تجلی و استقرار نور او هستند و در توصیف این خانهها دو خصوصیت برمیشمرد: یکی اینکه خود اذن داده و اراده فرموده تا رفعت یابند و بلند مرتبه گردند؛ «فی بیوت اذن الله ان ترفع» و دوم اینکه این نور خاموش شدنی و آن خانهها فراموش شدنی نیستند.
در این میان، تلاشهای ظالمان برای اطفای این نور و محو ساختن این خانهها، علی رغم گستردگی آن، به فوت کردنِ با دهان میمانَد که هیچ گاه قادر نیست نور عظیم و گسترده خداوند را سرد و خاموش کند.
تاریخ زیارت و تربت منیر سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) که موضوع اصلی اثر پیش رو است، بهترین گواه بر تحقق وعده مزبور و تفسیر عینی آیات نور است.
این کتاب در شش مجلس تألیف شده است که عناوین آنها عبارتند از: «تاریخ زیارت و مزار در عصر هارون(بخش اول)»، «تاریخ زیارت و مزار در عصر هارون(بخش دوم)»، «تاریخ زیارت و مزار در عصر متوکل عباسی»، «تحلیل وقایعی مشترک در تاریخ زیارت و مزار»، «جابربن عبدالله انصاری، اولین زائر حسینی» و «زیارت و ظهور».
به مناسبت ایام ولادت امام حسین(ع)، به گفت و گو با حجتالاسلام والمسلمین حمزه فکری، مؤلف کتاب «فی بیوت اذن الله (تاریخ و تحلیل وقایع عاشورا، مزار و رثاء حضرت سیدالشهداء)» پرداختیم که متن این گفت و گو را در ذیل می خوانیم:
درباره اسم و موضوع کتاب توضیح بفرمایید؟
موضوع اصلی کتاب، تاریخ زیارت و بارگاه منور حضرت سیدالشهدا(ع) با تمرکز بر عصر حضور ائمه طاهرین(ع) است؛ نگاه ما به جنایاتی بوده که توسط حُکّام جور در جهت از بینبردن مزار و به فراموشی سپردن نام و یاد حضرت صورت دادهاند، از تخریب و شکستن صندوقچه چوبی روی قبر و شخمزدن زمین حائر شریف تا نبش قبر...! اقداماتی که هیچکدام نتوانست هدف آنها را تأمین کند و نتیجه عکس میداد، یعنی روزبهروز بر تعداد زائرین و مشتاقان افزوده میشد و مزار باشکوهتر از قبل مرمت میشد. اما نام کتاب برگرفته از صدر آیه 36 سوره نور است که می فرماید: «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَن تُرفَع...» نور خدا در خانههایی است که خداوند اجازه داده (یعنی اینطور خواسته) تا بلندمرتبه گردند و قدر و منزلت پیدا کنند. در روایات ذیل این آیه آمده است که مراد از این بیوت: «خانههای آلمحمد(ص)» است. در یک نگاه کلی در این اثر بنا داشتیم با ارائه گزارشهای مستند تاریخی برای خواننده بهوضوح معلوم شود که خواست خدا به رفعتدادن به این بارگاه و صاحب آن تعلق گرفته است و تلاش دشمنان علیرغم وسعت و شدت آن راه بهجایی نبرده و نخواهد برد.
روش و نحوه گردآوری و تألیف کتاب چگونه بوده است؟ شنیده شده کتاب را در گوشی تلفن همراهتان حروفچینی کردهاید!
اصل کتاب برخی منابری است که به توفیق الهی و عنایت کریمانه حضرت سیدالشهدا(ع) در ایام عزا و زیارت آن بزرگوار در مجالس ارائه شده بود. تحریر نوشتاری و تحقیقات تکمیلی و تخصصی و افزودن برخی ضمائم باعث شد به حجم فعلی یعنی 560 صفحه درآید. اما در مورد حروفچینی باید بگویم بله، قسمت عمده کتاب مثلاً حدود 400 صفحه از آن را در صفحه یادداشت گوشی و با انگشت تایپ کردم، دلیل آن هم این بود که به رایانه دسترسی نداشتم. اساساً آنچه مهم است لطف خداوند و توفیق اوست و اینکه او بنده خود را لایق انجام عمل خیر ببیند و در او انگیزه و همت ایجاد نماید، در دو جای قرآن این دعای نورانی ذکر شده: رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعمَلَ صَالِح تَرضَاهُ (پروردگارا! در دلم جوششی پدید آور و شوروشوقی بپا کن که بتوانم شکر نعمتت را بجای آورم و عمل صالحی که تو بپسندی انجام دهم). اصل همین است؛ ضمن اینکه در تنگناها و محدودیتها انسان از قوا و امکانات موجود خود بیشتر و بهتر استفاده میکند.
بزرگان ما در اوج محرومیت و با تحمل زحمات طاقتفرسا که امروزه برای ما حکم قصه و افسانه دارد، آثار عظیم و شگفتی از خود به یادگار گذاشتهاند، خدا رحمت کند مرحوم آیتالله اعتمادی را، در جایی دیدم از ایشان نقل کرده بود که من برای چاپ چند جلد کتاب مختصر از نوشتههایم حدود 50 سال نماز استیجاری قبول کردم! مغز متفکر جهان تشیع مرحوم علامه طباطبایی و بسیاری از بزرگان ما تا آخر عمر در خانه استیجاری زندگی کردند ولی لحظهای از تلاش در جهت دفاع از کیان دین و نشر معارف الهی فروگذار نکردند، ما چنین الگوهایی داریم.
لطفاً در مورد محتوای کتاب، ساختار و بخشهای مختلف آن توضیحات بیشتری بفرمایید؟
بخشهای اصلی کتاب تحت عنوان «مجالس» از شش مجلس تشکیل شده است؛ مجلس اول و دوم به تاریخ زیارت و مزار در عصر هارون پرداخته است. مجلس سوم به عصر متوکل عباسی اشاره دارد. مستحضرید متوکل لعین در دوران حکومت خود بارها دستور به تخریب بارگاه منور کربلا داده و همواره عمّال او از زیارت مردم ممانعت میکردهاند. مجلس چهارم به نقل و بررسی وقایعی مشترک در تاریخ زیارت میپردازد، مثلاً اقبال مستمر مردم از طوائف و مذاهب گوناگون به زیارت کربلا چه در دوران هارون چه عصر متوکل، چه شیعه چه سنی، چه عابد و زاهد چه حتی کنیزکان درباری! عنوان مجلس پنجم «جابربنعبدالله انصاری اولین زائر حسینی» است. معروف است که جابر اولین زائر کربلا بوده و پس از او اهل بیت و اسرای کاروان حسینی نیز آمدهاند. اما شواهد تاریخی حاکی از این است که پیش از جابر شخص یا اشخاصی به زیارت مشرف شدهاند مانند عبیدالله بن حرّ جُعفی، در این مجلس به این مسئله پرداختهایم که چرا زیارت عبیدالله جعفی دیده نشد و فراموش گشت و نام جابر بهعنوان اولین زائر حسینی در تاریخ ماندگار شد؟ بحث تاریخی و تحلیلی معرفتی مفصلی در این زمینه ارائه شده است. و اما مجلس ششم به رابطه زیارت سیدالشهدا(ع) با ظهور حضرت مهدی(عج) پرداخته و نقش زیارت حضرت بخصوص زیارت اربعین را در ایجاد زمینه و بستر ظهور امام زمان(ع) بیان میکند. انتهای هر مجلس روضه و ذکر مصیبت ارائه شده، البته متناسب با متن آن مجلس و بر اساس گزارشها و منابع معتبر.
گذشته از این شش مجلس که عرض شد، بخش اصلی کتاب را تشکیل میدهند، بعد از هر مجلس قسمتی تحقیقی تکمیلی با عنوان «تذییلات» آورده شده است.
لطفا دراینباره بیشتر توضیح دهید.
بهنظرم «تذییل» در فارسیِ روز به «پینوشت» تعبیر میشود، یعنی نوشتهای که پس از پیکره اصلی یک نامه یا نوشتار به آن افزوده میشود. بههرروی تذییلات هر مجلس تحقیقات تکمیلی و تخصصی درباره برخی از مطالب است که داخل متن مجالس جای مناسبی نداشتند، بهعنوان مثال اگر در مجلس اول صحبت از دروازه ساعات شده، در یکی از تذییلات این مجلس درباره پیشینه وجود ساعت در صدر اسلام نکاتی بیان شده است. یا اگر در ضمن داستان مربوط به جنایت مزار در عصر هارون از زبان قهرمان داستان که در خواب رسول خدا(ص) را دیده، این حدیث شریف نقل شده که: «مَن رَآنِی فِی المَنام فإیّایَ رَآنی فإن الشیطان لایَتَشَبَّهُ بِی» (هرکس مرا در خواب ببیند خودِ مرا دیده است چراکه شیطان خود را به من شبیه نمیکند) در یک تذییل درباره این حدیث و محتوای آن بحث شده است، مطالبی مانند: آیا ممکن است شیطان در خواب خود را بهصورت پیغمبر یا امام جا بزند؟! اگر بله، تکلیف این روایت چه میشود؟ و خلاصه اگر کسی در خواب رسول خدا یا یکی از ائمه را ببیند، چه حکمی دارد؟
یا اگر در گزارشی آمده که در زمان متوکل قبر مطهر را نبش کردهاند و با پیکر تازه مواجه شدهاند، در تذییلی مفصل به این بحث پرداخته شده که آیا اساساً اجساد مطهر انبیا(ع) و ائمه(ع) در قبور سالم و محفوظ میمانَد یا طبق برخی روایات به آسمان عروج داده میشود؟
به این ترتیب میتوان کتاب شما را مجموعهای از مقالات و مطالب در موضوعات مختلف بهشمار آورد!
بله، اصلاً برخی دوستان پیشنهاد داشتند که بعضی از تذییلات و ضمائم کتاب را جداگانه چاپ کنیم یا لااقل این تحقیقات را در مجلدات مجزا و با عناوین خاص خود بیاوریم، ولی بنده چون از ابتدا نیت کتاب واحد داشتم و تنها سعی کردم که رسالت دقت و تحقیق طلبگی خود را به نحو احسن انجام بدهم، تصمیم بر آن شد که این تحقیقات تحت عنوان «تذییلات» پس از هر مجلس بیاید و مجموعاً یک جلد بیشتر نشود، امیدوارم خدا قبول کند و مورد استفاده اهل نظر واقع شود.
اعتبار مستندات و گزارشهای مربوط به تاریخ مزار چگونه است؟
این سؤال قدری فنی و تخصصی است، ببینید گزارشهای مربوط به تاریخ مزار عمدتاً «مُسنَد» هستند ولیکن مشکلی که در اَسناد آنها وجود دارد، وجود راویان مجهول و ناشناخته است. در اصطلاح رجالیین و فقها، اسناد این گزارشها ضعیف محسوب میشوند. در کتاب سعی کردیم از دو طریق این ضعف را ترمیم کنیم: یکی: با ارائه بحثهای مبنایی تاریخی، مثل اینکه: ملاک در گزارشات تاریخی حصول ظن و عدم وجود معارض در عقل و نقل است. و مثل اینکه: وجود راوی مجهول در سند گزارشهای تاریخی خللی در آن ایجاد نمیکنند، به این معنا که مانند روایات فقهی آنها را بهطورکل از اعتبار ساقط نمیسازد و در یک کلام سازوکار بحث تاریخی با مباحث فقهی متفاوت است.
اقدام دیگری که در این زمینه در کتاب انجام شده، جمعآوری قرائن خارجی و شواهد صدق گزارشات از لابلای کتب تاریخ و رجال و تراجم است. اجازه بدهید من این مورد را تنها با یک مثال روشن کنم: در صفحه 135 کتاب گزارشی از زبان ابراهیم دیزج عامل متوکل برای تخریب قبر نقل شده، در ضمن این گزارش از شخصی به نام «جعفر بن محمد بن عمار قاضی» بهعنوان نماینده متوکل در حائر و ناظر بر انجام مأموریت دیزج اسم برده شده است. با فحص در کتب تاریخی مانند «اخبارالقضاه» که به شرح حال قاضیان عصر بنیعباس پرداخته، با شخصی به همین نام برمیخوریم که در سال 235 یعنی دقیقاً یک یا دوسال قبل از اعزام دیزج به حائر حسینی بهعنوان قاضی آن مناطق توسط متوکل گماشته شده است. این سند میتواند قرینه خوبی بر صحت گزارش تخریب مزار باشد و نشان میدهد اشخاص نامبرده شده در آن نهتنها ساختگی نبوده و وجود خارجی داشتهاند، بلکه تاریخ و شرح حال و جایگاه آنها با محتوای گزارش تطابق و تناسب دارد.
آیا تعارض و تناقض هم در برخی جریانات وجود دارد؟
بله، در تاریخ مزار در عصر متوکل و در تعداد تجاوزهای صورت گرفته و کیفیت آنها و اینکه سرانجام آنها چه شده، اختلافاتی در گزارشها وجود دارد. مثلاً برخی گفتهاند متوکل 17 بار قبر مطهر را تخریب کرده، آیا این مطلب شاهد تاریخی دارد؟ یا برخی گزارشها حکایت از ناکامی عاملان تخریب دارد و برخی برعکس حاکی از انجام کامل مأموریت است، آیا این گزارشها مربوط به تجاوز واحد و دارای تعارض است یا هر کدام مربوط به یکی از سال ها خلافت متوکل است؟ در تذییل ششم مجلس سوم با عنوان «جمعبندی گزارشهای تاریخ زیارت و مزار در عصر متوکل» حدود 20 صفحه در این باب سخن گفتهایم.
همانطور که در ابتدای تذییل مذکور آوردهام، بنده تابهحال به تحقیقی در این زمینه برخورد نکرده بودم و عمده نویسندگان از این قسمتِ تاریخ به اجمال عبور کرده و مطلب چندانی در جهت حلّ تناقضات گزارشها ارائه نکردهاند. این تذییل پس از ده ها ساعت مراجعه و تتبع و تفکر به انجام رسید و البته تلاشی اولیه است که امیدوارم با پیگیری محققین و صاحبنظران اصلاح و تکمیل شود.
در زیرنویس عنوان کتاب آمده: «تاریخ و تحلیل وقایع عاشورا، مزار و رثاء حضرت سیدالشهدا»؛ بحث تاریخ عاشورا و تاریخ رثاء چه ارتباطی به موضوع کتاب و مقوله زیارت و مزار دارند؟
در متن اصلی کتاب یعنی مجالس بهمناسبت، از اشعار سهتن از مرثیهسرایان حسینی (کمیت، سید حمیری و دِعبل) که در دوران حضور ائمه(ع) بودهاند، استفاده شده است. این مسئله سبب شد تا ذیل آن شعر، تذییلی در شرح احوال آن شاعر مرثیهسرا آورده شود و در ضمنِ آن، متن کامل مراثی ایشان که در بخش اصلی کتاب، مثلاً یک یا دو بیت از آن را نقل کرده بودیم، آورده شود و ترجمه و توضیحات ادبی و تاریخی در مورد این اشعار ارائه گردد. مجموعاً 110 بیت شعر از سه شاعر بزرگ عصر ائمه(ع) یعنی کمیت اسدی، سید حمیری و دعبل خزاعی در سه تذییل جداگانه در کتاب نقل و ترجمه گردیده است. ببینید این اشعار از چند جهت دارای اهمیت هستند ولی متأسفانه توجه بایسته به آنها نشده است.
امروزه خطبای ما با یک شوروحال عجیبی از اشعار شهریار یا محتشم و مقبل و وصال یاد میکنند، چرا؟ چون بهتعبیر مرسوم اشعار این عزیزان در رؤیاهایی که از برخی بزرگان و اهل وثوق نقل شده، مورد تأیید و عنایت خاص ائمه واقع شده است. خب، ما اشعار بسیاری داریم که در زمان حضور ائمه در عالم بیداری در منزل امام باقر، امام صادق، امام رضا(علیهمالسلام) قرائت شده و با تأیید صریح آن بزرگواران مواجه شده است، نهتنها تأیید شده، بلکه اشک و آه امام و اهل منزل امام و دعای خیر آن عزیزان برای شاعر را در پی داشته است. این نوع اشعار به مراتب بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد، هم محتوای آنها، هم سبک آنها قابل استفاده و الگوگیری است. علاوه بر اینکه به نظر بنده قرائت آنها در مجالس نورانیت و برکت به همراه خواهد داشت. بله این اشعار عربی است و نقل آنها برای مخاطب فارسزبان در مجالس، هنر و ظرافت خاصی میطلبد. بههرروی چون این سه تذییل بهمناسبت در کتاب آورده شد و حجم آنها هم زیاد بود، تصمیم بر آن شد که در زیرنویس نام کتاب به آن هم اشارهای داشته باشیم. بحث تاریخ عاشورا هم به همین منوال مربوط به مطالب جستهگریختهای است که در لابلای مجالس یا تذییلات کتاب مطرح شده، مثل: تذییل هفتم مجلس پنجم با عنوان «نکاتی درباره دفن پیکر مطهر سیدالشهدا توسط امام سجاد» یا ماجرای ملاقات امام حسین(ع) با عبیداللهبنحرّ جعفی در مسیر کربلا و... .
آیا در این کتاب نوآوری خاصی هم داشتهاید؟
سؤال خوبی است. ببینید هویت اصلی این کتاب تاریخ است، نقل حوادثی از تاریخ گذشته؛ طبیعتاً به اصل اولی نوآوری در آن راه ندارد. اما همانطور که در زیرنویس نام کتاب آمده کتاب صرفاً گزارش تاریخ نیست، بلکه «تحلیل» هم دارد. سعی شده در کنار نقل حوادث و وقایع به چرایی و چگونگی آنها هم اشاره شود و به سؤالات و شبهاتی که ممکن است به ذهن خواننده برسد یا در جامعه مطرح است، پاسخ داده شود. تقریباً هیچ مطلبی در کتاب بدون تحلیل رها نشده است. مثلاً اگر در مجلس سوم آوردهایم که متوکل لعین دستور داد قبر مطهر را نبش کنند، این سؤال را مطرح و پاسخ گفتهایم که: چرا نبش قبر؟! آیا صرف تخریب و صافکردن مزار کافی نبود؟ یا در مجلس چهارم آمده که زمانی که قبر شریف را با خاک یکسان کرده بودند، عدهای از طریق بوی خوش تربت موضع قبر را پیدا میکردند که این، هم در منابع اهل سنت و هم در منابع شیعه شواهدی دارد. پس از نقل این گزارشها، این بحث را مطرح کردهایم که اگر تربت چنین بویی دارد، چرا به مشام همگان نمیرسد؟ یا در مجلس ششم روایاتی آمده با این مضمون که امام زمان(عج) پس از ظهورشان از ذراری و نسلهای ظالمین اهل بیت و قَتَله سیدالشهدا(ع) انتقام میگیرند؛ این بحث را مطرح کردهایم که آیا این امر با عدالت سازگار است؟ و اساساً چه معنایی دارد که انتقام پدر را از فرزندان و نسل او بگیرند؟ و... البته این به معنای درست بودن تحلیلهای ما نیست، طبیعیست که هر بحث جدیدی نیاز به اصلاح، نقد و تکمیل توسط ارباب نظر دارد.
گذشته از این، در نقل برخی از وقایع تاریخی تلاشی کردهایم که میتوان بهنوعی آن را نوآوری محسوب نمود، مثلاً یکی از ماجراهای معروف در تاریخ عاشورا قضیه ملاقات امام حسین(ع) با عبیداللهبنحرّ جُعفی در مسیر کربلا در جایی به نام قصر بنیمقاتل است. این ماجرا در سه دسته منبع از متون اولیه برای ما گزارش شده که علیرغم اشتراک در کلّیت قضیه، هر یک جزئیات و ظرائف خاص خود را دارند.
سعی شده گزارشهای این سه دسته منابع تلفیق شود و گزارش جامعی از این دیدار با ذکر تمام جزئیات و تفاصیل آن ارائه گردد که در تذییل دوم مجلس پنجم آمده است.
بهعنوان آخرین نکته اگر مطلبی هست، بفرمایید.
هر چه آوازه بود از شه بود، گرچه از حلقوم عبدالله بود، همانطور که بنیانگذار انقلاب اسلامی قدسسره فرمود: هر چه داریم، از محرم و صفر است. همه آرزویشان این است که در دستگاه با عظمت و بیبدیل سیدالشهدا(ع) که یقیناً سلطنت و حکومتی در تاریخ بشر به وسعت و قدمت و پایداری آن نمیرسد خدمتی انجام دهند. بنده هم با همه بیلیاقتی خدا را شاکرم که توفیق یافتم در این دستگاه خدمتی هر چند ناچیز انجام دهم. از خداوند استمرار توفیق برای خدمت خالصانه به دین و مکتب پر نور حسینی را خواستارم و اینکه در دنیا و آخرت دست ما را از دامان با کرامت و پرمهر اهل بیت(ع) بالأخص حضرت سیدالشهدا(ع) کوتاه نفرماید.
علاقمندان جهت تهیه این کتاب می توانند به نشانی اینجا مراجعه کنند.