بزرگنمايي:
پیام خراسان - نبرد بزرگ جورج فورمن و محمد علی در قلب مرکز آفریقا با یک ترفند ظریف آغاز شد، مبارزهای که تاریخ ورزش را تغییر داد و آن را به دنیای مدرن تلویزیونی کشاند، جاییکه نزدیک به یک میلیارد بیننده در سراسر جهان بهصورت زنده نظارهگر بودند. این رویداد، بوکس را به یک نماد اجتماعی، نژادی، سیاسی، اقتصادی، و حتی ادبی و سینمایی بدل کرد.
اختصاصی طرفداری | شاید اغراقآمیز بهنظر برسد، اما روزگاری محبوبترین و پربینندهترین مسابقات تلویزیونی، مبارزات بوکس سنگینوزنان جهان بود. و محبوبیت آن میان خاص و عام عجیب و ناباورانه بهنظر میرسید. «محمد علی»، مهمترین و معروفترین شخصیت ورزشی قرن بیستم، نقش مهمی در این امر بازی کرد و در اوایل دهه هفتاد، مثلث محمدعلی، جو فریزر و جورج فورمن دنیای ورزش را مانند فوتبالیستهای معروف جهان چون رونالدو و مسی در اختیار و انقیاد خود درآورده بودند. اخبار بوکس در صدر خبرهای مطبوعات قرار داشت و صفحات زیادی را به خود اختصاص میداد.
مبارزات این سه بوکسور دنیایی را به بازی گرفته بود و هنوز که هنوز است، قصهها و مبارزات این سه در رینگ، مانند داستانهای اساطیری در میان طرفداران این ورزش خشن، تکرار و تکرار میشود. از روزگاری صحبت میکنم که پیر و جوان، حتی در ایران، در ساعات اولیه صبح از خواب برمیخاستند تا دیدار زنده، بله زنده «بوکس» را تماشا کنند. از پدربزرگهای خود سؤال کنید!
و این فقط مختص ما نبود، همه جهان چنین روز و حالی داشت! دورانی که بوکسورها بهجای فوتبالیستها «شاه شاهان بودند».
با درگذشت جورج فورمن، تنها نماینده باقیمانده آن نسل، مردی با هیبت غولآسا و ضربات سرعتی و سهمگین که بسیاری رقبا را برقآسا نقش زمین میکرد، همگی غزل خداحافظی را سر دادهاند. بعدها که بزرگتر شدیم، گویا خشونت و شدت و حدت مبارزات آنها بیشتر به چشم میآمد و تازه فهمیدم کار هر کسی نیست پا به آن رینگ بسته مربعشکل با طنابهای قطور بگذارد.
جورج فورمن برای اولینبار عنوان قهرمانی سنگینوزن جهان را در 22 ژانویه 1973 بهدست آورد، زمانی که در کینگستون، جامائیکا، جو فریزر، قهرمان وقت جهان را که علی را با استایل معروف خود، با سر پایین از پای درآورده، را در راند دوم با ناکاوت فنی شکست داد.
دورانی افسانهای با سه اسطوره واقعی بوکس… علی، فورمن و فریزر او 20 سال بعد، در 5 نوامبر 1994 و در سن 45 سالگی، با ناکاوت کردن مایکل مورر در راند دهم، دوباره این عنوان را از آن خود کرد و به مسنترین قهرمان سنگینوزن تاریخ تبدیل شد!
دیری نپایید و رینگ را برای همیشه ترک کرد.
از آن دوران، در عین خشونت، طرفدار بوکس حرفهای شدم و تا امروز بهطور جدی اخبار و مبارزات آن را دنبال میکنم. این را فرصتی برای ادای دین بهحساب آورید.
امیرحسین صدر
22 مارس 2025

شاید منطقیترین تجلیل بهمناسبت درگذشت او، صحبت از نبرد حقیقتاً حماسی او با محمدعلی باشد؛ حتی اگر با شکست همراه شد. زمانیکه فورمن، بعد از آنکه عنوان قهرمانی سنگینوزن جهان را بعد از مغلوب کردن فریزر بهدست آورده بود، معروفترین مبارزه تاریخ طولانی بوکس؛ مبارزهی معروف به « غرّش در جنگل »، در کینشاسا، در جمهوری دموکراتیک کنگو (که در آن زمان زئیر نام داشت) را برگزار شد.
در این مسابقهی سنگینوزن، محمد علی به مصاف جورج فورمن رفت، بوکسوری که تا آن زمان شکست نخورده بود. این نبرد، یکی از بزرگترین رویدادهای ورزشی قرن بیستم است، که در راند هشتم با ناکاوت شدن فورمن توسط علی به پایان رسید. پس از این مسابقه، این دو قهرمان بزرگ دیگر هرگز در رینگ با یکدیگر روبهرو نشدند.
به همین دلیل، در 30 اکتبر 1974، آنقدر که اعتمادبهنفس و قدرت مشتهایش بالا بود، لحظاتی پیش از «بزرگترین مبارزه بوکس تمام دوران» ، در رختکن زانو زد و دست دعا نشست تا کاسیوس کلی، معروف به محمد علی، بعد از این مبارزه زنده بماند.
آرزوی او برآورده شد، اما انتظار او و پیشبینی بسیاری از کارشناسان نه.
محمدعلی در کینشاسا، پس از تحمل مداوم ضربات سهمگین فورمن که او را رسماً به باد کتک گرفته بود، به پیروزی رسید. و فورمن برای دومین بار، در همان ساعات اولیه بامداد، به زانو افتاد. شاید مدت زیادی طول نکشید، اما وقتی در راند هشتم دوباره ایستاد، داور کار را تمامشده اعلام کرده بود. «لعنتی، فقط یک ثانیه کم آوردم.»
فورمن بعدها با ناله، تأثر، احساس و افسردگی عمیق خود را ابراز کرد: «بدترین روز زندگیام بود.»
حتی 40 سال بعد هم این را میگفت.
اما این مبارزه برای دنیای ورزش، به روزی تاریخی و ماندگار مبدل شد.
مستند «روزگاری فرمانروایان جهان بودیم / When We Were Kings» که بهطور جدی و شدیداً و حتماً تماشای آن را توصیه میکنم، در سال 1996 پخش شد و به مبارزه تاریخی که توسط دان کینگ، ترتیبدهنده معروف مسابقات تاریخی بوکس، به «غرش در جنگل / Rumble in the Jungle» معروف شد، به نبرد محمد علی و جورج فورمن میپردازد. در سال 1997، برنده جایزه اسکار بهترین مستند بلند را مستحقانه بهدست آورد.
این فیلم توسط لئون گست کارگردانی شد، و بهدلیل مشکلات مالی بیش از 20 سال طول کشید تا تکمیل شود، اما در نهایت به یکی از بهترین و تحسینشدهترین مستندهای ورزشی تاریخ تبدیل شد. در ترانهها و اشعار و کتابها جاودانه شد.

این مبارزه سنگینوزنان آمریکایی، تنها به یک دلیل در زئیر برگزار شد؛ درآمدهای آن مشمول مالیات نمیشد. به همین دلیل، هر دو مبارز توانستند 5 میلیون دلار جایزه نقدی دریافت کنند.
دیکتاتور زئیر، موبوتو، این رویداد را به تبلیغی برای قدرت خود تبدیل کرد. قاره آفریقا هرگز چنین رویداد ورزشی بزرگی به خود ندیده بود. ستارههای موسیقی راک در حاشیه این مسابقه اجرا داشتند، و برای هماهنگی با مخاطبان آمریکایی، مسابقه در ساعت 4 بامداد برگزار شد، در حالیکه در ایالات متحده، ساعت 10 شب بود.
تمامی جهان با هیجان نظارهگر این رویداد ورزشی بود. آیا علی، که اغلب گندهگویی و حرفهای بزرگش را با کارهای بزرگ و اعجابآور همراه میکرد، میتوانست قانون نانوشتهی دنیای بوکس را بشکند؟ «آنهایی که عنوان قهرمانی را از دست میدهند، هرگز بازنمیگردند.»

محمدعلی در سال 1964 عنوان قهرمانی جهان را بهدست آورده بود، اما بهدلیل امتناع از شرکت در جنگ ویتنام، این عنوان از او سلب شد. مسئولین او را به مدت سه سال از بوکس محروم کردند و پس از بازگشتش در سال 1970، اسطورهاش کمکم رنگ باخته بود.
علی در برابر جو فریزر و کن نورتون تن به شکست داده بود، در حالیکه فورمن این دو حریف را مانند بولدوزری صاف کرده بود و بهسادگی از پیش رو برداشته بود. علی 32 ساله بود، هفت سال مسنتر از فورمن؛ یک بازنده روی کاغذ، اما هنوز هم به ادعای خودش و با قدرت کلامی که داشت، بزرگترین بوکسور دنیا محسوب میشد.
او در کنفرانس مطبوعاتی با شور و حرارت گفت:
با یک تمساح گلاویز شدهام، با یک نهنگ جنگیدهام، به صاعقه دستبند زدهام و رعد را به بند کشیدهام.
علی ادعا میکرد؛ فورمن نه کلاس دارد، نه مهارت، و حتی مشت محکمی هم نمیزند، و نتیجهی مسابقه کاملاً یکطرفه خواهد بود و فورمن، مدافع عنوان قهرمانی، تنها در پاسخ خمیازهای کشیده بود و گفت:
علی این روزها در قبرستان با صدای بلند سوت میزند.

تماشاگران طرفدار علی بودند، که به ریشههای آفریقایی خود اشاره داشتند. شعار «علی، بُما یه!»، بهمعنای: علی، او را بکش! به سرود فراموشنشدنی آن شب تبدیل شد.
فورمن غولتر از آن بود که علی قادر به انجام چنین کاری باشد. ولی علی با زیرکی فورمن را فریب داد. او به دفعات به طنابهای ضخیم و منعطف رینگ تکیه داد، و از لحاظ فنی هرگز وانداد و تسلیم نشد. او طوفان مشتهای فورمن را با مِتانت و خونسردی تحمل کرد، و تنها یک ضربهی مستقیم به چانهاش خورد. او انرژی خود را هدر نداد و به فورمن اجازه داد او را زیر رگبار مشتهای خود قرار دهد. علی نقشهای باورنکردنی در سر داشت و فورمن غافل از آن بود.
هارتموت شرزر، روزنامهنگار ورزشی، درباره آن شب نوشت:
علی در آن شب داغ آفریقایی (30 درجه سانتیگراد)، مثل یک صخره ایستاد و مثل یک اسب ضربه زد.
فورمن در مقابل ایستادگی علی حیران مانده بود، هیچکس چنین مقاومتی در برابر مشتهای او نشان نداده بود. آنقدر کوبید که دیگر جانی در مشتها و وجودش باقی نمانده بود. هر سه داور رینگ، پس از هفت راند، علی را برنده میدانستند، اما پس از 178 ثانیه در راند هشتم، علی ناگهان هجوم برد و با انرژی مضاعف، خودش کار فورمن را که دیگر خالیِ خالی شده بود، تمام کرد و اجازه نداد داوران تصمیم بگیرند. این پیروزی، اسطوره محمد علی را بهطور تمام و کمال تکمیل کرد.

آنها برای جان محمد علی دعا میکردند، برای رقیبشان. دعا و نیایش برای علی، راهی بود تا فورمن را شکستناپذیرتر نشان دهند.
این نبرد در قلب مرکز آفریقا با یک ترفند ظریف آغاز شد، مبارزهای که تاریخ ورزش را تغییر داد و آن را به دنیای مدرن تلویزیونی کشاند، جاییکه نزدیک به یک میلیارد بیننده در سراسر جهان بهصورت زنده نظارهگر بودند. این رویداد، بوکس را به یک نماد اجتماعی، نژادی، سیاسی، اقتصادی، و حتی ادبی و سینمایی بدل کرد.
همه اینها در شبی اتفاق افتاد که بیش از 50 سال پیش، در 30 اکتبر 1974، شبی که فصل بارانهای استوایی در آستانه آغاز بود و تنها چند دقیقه پس از آخرین ضربه زنگ، شروع به باریدن گرفت.
«غرش در جنگل» نامی بود که دان کینگ، برگزارکنندهی رویداد، برای این مسابقه انتخاب کرد، در جستوجوی تصاویری احساسی برای بزرگ کردن و فروش و تبلیغات بود. کینگ در کار خودش خبره بود و واقعاً هم زلزلهای در جنگل به وقوع پیوست.
امروز، در روزگاری که چهرههای قهرماننما بهسرعت ظاهر و محو میشوند، بدون آنکه ردی از خود بر جای بگذارند، چهرههای جاودان آن دو اسطوره بوکس به فراموشی سپرده نخواهد شد. براستی حیرتانگیز و عظیم بود.

«سرت را پایین بگیر» یا در فارسی خودمان «سرت را بدزد» (Giù la testa)، اثر کلودیو کولومبو، یکی از برجستهترین نویسندگان تاریخ ورزش، به نگارش درآورده است؛ گزارشگر پیشین «کوریِره دِلا سِرا» و شاهد عصر طلایی بوکس و دوومیدانی.
او روایت خود را در هشت راند تقسیم کرده است، همان هشت راندی که نبوغ محمد علی، سلاخی بینقص، جورج فورمن را بیاثر کرد و او را به زانو درآورد.
کولومبو مانند یک حشرهشناس، ایندو و این مبارزه را زیر ذرهبین بررسی کرده است؛ ضربه به ضربه، تا به هشت مشت نهایی برسد؛ ضرباتی که فورمن، مردی نزدیک به صد کیلو، را از هرگونه توان، انرژی و استقامت تهی و خالی کرد و محمد علی را بار دیگر بر تخت قهرمانی سنگینوزن جهان نشاند.
اگرچه این فقط یک کتاب ورزشی نیست، آنچه در کینشاسا رخ داد، از چارچوبهای معمول فراتر رفت، طنابهای رینگ را پاره کرد، همه چیز را تحت تأثیر قرار داد و همچون انفجاری فرهنگی در برابر چشمانمان منفجر شد.
تکههای این پازل تاریخی، آدم را وادار میکند تا همه چیز را کنار هم قرار دهد تا تناقضات آن دوران را درک کند.
از سیاست، جامعهشناسی و اختلافات و تبعیضات نژادی، جایی که محمد علی، در اوج دوران ورزش خود، از رفتن به جنگ ویتنام خودداری کرد؛
«ویتکُنگها هرگز مرا سیاهپوست خطاب نکردهاند» و به همین دلیل از حضور در رینگ محروم شد.
علی، دوست نزدیک مالکوم ایکس بود، در حالیکه فورمن، یک سیاهپوست کاملاً منطبق با سیستم آمریکا، با پرچم ستارهدار بر قلبش، در همهجا حضور مییافت!
و در این میان، دسیسههای موبوتو سهسه سکو، نخستوزیر آفریقایی، نیز جای خاصی دارد؛ دیکتاتور خودکامهای که با کلاه پلنگی معروفش، این مسابقه را ترتیب داد تا چهرهای موجه از حکومت خونین و نکبتبار خود ارائه دهد. معروف است که میگویند؛ پس از «زلزله در جنگل»، باران شدیدی ورزشگاه را در بر گرفت و خون زندانیان سیاسیای را که «موبوتو» در سیاهچالهای مخوفش نگه میداشت، شست و برد!
«سرت را پایین نگاه دار» درباره همه چیز صحبت میکند. حتی درباره هنر. در حالی که فورمن در آن عکس نمادین «لحظه سقوط» آرامآرام به زمین نزدیک میشود، علی از زدن مشت نهایی خودداری میکند؛
علی بعدها گفت: «نمیخواستم هماهنگی و زیبایی بصری بدن در حال سقوط را بر هم بزنم.»
توصیفش تکاندهنده بود و ماند.

پاسخ آمد: «از استعمارگران بلژیکی، از شاه لئوپولد.»
علی با همان جسارت همیشگیاش، از میان جمعیت گذشت و فریاد زد:
فورمن یک بلژیکی است!
چند ساعت بعد، فورمن وارد شد، در حالی که سگ گرگنمای زیبایش، «دیگو»، به دنبال او بود. یک اشتباه جبرانناپذیر! سگها در گذشته توسط نیروهای بلژیک برای سرکوب روستاییان زئیر استفاده شده بودند، نمادی از استبداد استعماری بود.
از آن لحظه، تمام جمعیت پشت علی قرار گرفتند و شعار معروف «علی، بوما یه!» (علی، او را بکش!) سر دادند.
در «زلزلهای که در جنگل رخ داد»، جهان متوجه شد روایتسازی، حتی اگر سمی هم باشد، میتواند مسیر علاقه و توجه و دیدگاه مردم جهان را شکل دهد.
باید گفت؛ علی و جورج، دو مرد کاملاً متضاد بودند. یکی، جنگجویی پرهیاهو برای حقوق مدنی، و دیگری، قهرمانی که نماد ادغام در سیستم بود و شاید بیآنکه بخواهد، ارزشهایی مانند ثبات، رفاه و نظم اجتماعی را تبلیغ میکرد.

گویی دو سایهی ازلیِ بوکس، دو گوهر و دو روح کهنِ بوکس در ژرفای افریقا، در سرزمین آفتابسوخته برای واپسین رویارویی و کارزار وعده کرده بودند و به انتظار داوری، به مصاف سرنوشت میرفتند. تسویهحساب نهایی بود.
همهچیز بیش از آنچه تصور کنیم حماسی بود تا در یکیدو عکس یادگاری خلاصه شود. در حولوحوش این نبرد، از تمرینات و جنجالها گرفته تا مشتهای سرنوشتساز، 400 ساعت فیلم ضبطشده وجود داشت.
12 سال طول کشید تا بودجهی کافی برای تدوین آن در قالب یک مستند 90 دقیقهای تأمین شود، و 11 سال دیگر گذشت تا کسی آنقدر جسارت پیدا کند تا فیلم را در سینماها اکران کند.
مستند لئون گاست، توسط دیوید سوننبرگ، تهیهکنندهی موسیقی پاپ، تأمین مالی شد. ماجرا از آنجا شروع شد که سوننبرگ روزی در دفترش نشسته بود و فیلمی از محمد علی را در تلویزیون تماشا میکرد. سه خوانندهی رَپِر جوان وارد میشوند و یکی از آنها میپرسد: «این کیه؟»
سوننبرگ حیرتزده میماند: «چطور ممکن است این "خوانندگان سیاهپوست" هیچ آشنایی و اطلاعی از محمد علی نداشته باشند؟»
این در حالی بود که در دههی 1980، با استناد به کتاب رکوردهای گینس، محمد علی مشهورترین چهرهی جهان بود.
و حالا، این سه جوان با بیخبری کامل از او میپرسیدند: «این کیه؟»
سوننبرگ احساس کرد باید کاری در این رابطه انجام دهد. دست به جیب برد، سرمایهگذاری کرد تا مستندی که بار دیگر تأکید به تماشای آن دارم ساخته شد.
بعدها فورمن هم به شکستش اعتراف کرد و از عبارت معروف «rope-a-dope» استفاده کرد. «…و آن احمق، خودِ من بودم.»

سرنوشت این دو مرد، که اسطورهای ابدی و ماندنی ساختند، کاملاً متفاوت بود.
محمد علی چندین بار زمین خورد، اما دوباره بلند شد و برای سومین بار به قهرمانی جهان دست یافت. او به یک نماد فرهنگی تبدیل شد و کتاب "نبرد" (The Fight) اثر نورمن میلر، جایگاهش را در تاریخ جاودانه کرد.
متأسفانه به بیماری پارکینسون مبتلا شد و آخرین نمایش پرافتخارش، حمل مشعل المپیک 1996 آتلانتا بود. تا روز مرگش، نمادی از عظمت و اراده باقی ماند.
در مقابل، فورمن در گمنامی فرو رفت اما ثروت هنگفتی از فروش یک دستگاه گریل به دست آورد که بیش از 100 میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفت.
او 6 همسر و 12 فرزند داشت، و 5 پسرش را همگی «جورج» نامگذاری کرد! در تمام این سالها، عمدتاً سکوت را ترجیح داد، و با آن چهرهی همیشه دوستداشتنی ماند؛ در حالیکه رقیبش، محمد علی، با زبان تیز و حاضرجوابیهایش همیشه در مرکز توجه بود.
مانند اغلب بوکسورها در فقر بزرگ شد، اما با شکوه شانه به شانه شد. دوام و توانایی جورج فورمن در بازآفرینی مداوم خود بود، بهگونهای که نسلهای مختلف او را به دلایل گوناگون به یاد خواهند آورد.
او، مانند علی، برخوردی گیرا و فریبنده نداشت و بعدها رفتار خود را بازتابی از شخصیت سانی لیستون، قهرمان دیگری که علی پیش از آن از پای انداخته بود، توصیف میکرد.
فورمن در 48 سالگی مغلوب شانون بریگز شد و عنوان قهرمانی را از دست داد، اما نشان داد بازگشتش موجه بوده و چهلسالگی، حکم محکومیت ابدی و سقوط و پایان نیست.
با رفتن جورج فورمن، پروندهی دوران معروف و پرهیاهو و محبوب و فراموشنشدنی بوکس هم بسته شد.
مبارزی که بهترین دفاع را حملهی بیامان و دائمی میدانست، قیمت سنگین آن را پرداخت کرد، ولی سرعت و کارایی مبارزات تماشاییاش فراموش نشد.
در روزگاری که عناوین جهانی بوکس با قهرمانانی پرزور و تنومند و حرفهای، اما بدون کاراکتر، در عربستان و دبی با نور و زرقوبرق و جوایز مالی هنگفت تعیین میشود، مردان مبارز و گلادیاتورهای قدیم در قلب جنگلهای آفریقا به جان هم افتادند تا یکی از پرعظمتترین و فراموشناشدنیترین قصههای تاریخ ورزش را بنویسند. فورمن شاید در آن مبارزه به زمین سقوط کرد، ولی ایستاده مرد.
اینک با رفتن جورج فورمن، دیگر هیچ نعره و غرشی از جنگل به گوش نمیرسد! این فقط صدای جیرجیرکهاست که میشنوید.

داغترینها ????????????????????????
سرمربی جدید یوونتوس مشخص شد؛ یک خارجی پس از 50 سال! اتفاق نادر در فوتبال ایران؛ کعبی بالاتر از رونالدو، مسی و نیمار/ عکس شکست سنگین قهرمان المپیک توکیو مقابل دیوید تیلور در حضور ترامپ! رونالدو: اگر تضمین کنید پرتغال بدون من هم میبرد، همین حالا میروم! همه جامها و افتخارات زلاتان از 2001 تا 2022 / فیلم