داستان جغرافیایی که زمانی میدان نبرد امپراتوریها بود و زمانی دیگر مستعمره شوروی/ اهرمهای گرجستان، آذربایجان و ارمنستان برای مانور در جهان چند قطبی
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام خراسان - به گزارش اقتصادنیوز، مدرن دیپلماسی با انتشار یادداشتی مدعی شد، منطقه قفقاز جنوبی، که از نظر استراتژیک در مرز بین اروپا و آسیا در مسیرهای حیاتی انرژی و حمل و نقل بار قرار دارد، از نظر قومیتی بسیار متنوع، و از نظر منابع طبیعی بسیار غنی است، و به واسطه همین مولفه ها قابل توجه است. این منطقه و سه بازیگر فعال در این جغرافیا، یعنی ارمنستان، آذربایجان و گرجستان، فارغ از تنش هایشان چندان مورد توجه قرار نگرفته اند.
در همین راستا، آچال مالهوترا با انتشار کتابی تحت عنوان «قفقاز جنوبی: گذار از انقیاد به استقلال (ردیابی ردپای هندتلاش داشته تا از فرایند توسعه تاریخی منطقه گزارش کاملی ارائه دادهو همزمان رویکرد هند ر باب این جغرافیا را واکاوی روابط تاریخی، فرهنگی و دیپلماتیک میان طرفین را بررسی کند. نویسنده، یک دیپلمات کارکشته و دارای تجربه مستقیم در منطقه است. این شاید تنها کتابی است که در مورد قفقاز جنوبی در هند منتشر شده و نویسنده اش در قامت سفیر عند در سفیر گرجستان و ارمنستان فعالیت داشته است. طبیعتاً او دیدگاه منحصربهفردی را درباره منطقهای ارائه میکند که با وجود اهمیت فرهنگی و ژئوپلیتیکی اش، گاهی در بحثهای بینالمللی نادیده گرفته میشود. روایتی از تاریخ قفقاز
مدرن دیپلماسی در ادامه یادداشت خود و با استناد به داده های این کتاب آورد، تاریخ پیچیده کشورهای قفقاز جنوبی یعنی گرجستان، آذربایجان و ارمنستان در این کتاب آورده شده و مالهوترا به بررسی تاریخ باستان و قرون وسطی این منطقه می پردازد که با تهاجمات، فتوحات و تبادلات فرهنگی بین امپراتوری های روسیه، عثمانی و ایران مشخص شده است. او همچنین به تأثیرات کنترل شوروی و گذار ناگهانی به استقلال پس از سقوط این بازیگر در سال 1991 می پردازد.به نوشته مدرن دیپلماسی، این کتاب که به فصلهای جداگانه تقسیم شده ، ترکیبی از نقد سیاسی، داستانهای شخصی و گزارشهای تاریخی است. همزمان یک جدول زمانی تاریخی و بینش موضوعی در مورد ژئوپلیتیک منطقه، تغییرات اجتماعی-اقتصادی، و روابط با قدرتهای خارجی مانند روسیه، ترکیه و غرب، همگی در روش مالهوترا کنار هم قرار گرفته اند. تمرکز بر تعاملات تاریخی و کنونی هند با قفقاز جنوبی مقوله ای است که کتاب را متمایز می کند و دیدگاهی متمایز به داستان می افزاید. این کتاب با توجه به تشدید تنش های یخ زده در قفقاز در زمانی مناسب منتشر شد.
هر یک از شش فصلی که کتاب را تشکیل می دهند بیشتر شبیه به یک مقاله نیمه مستقل است. این کتاب توسعه تاریخی منطقه قفقاز جنوبی از قرون وسطی تا به امروز را با تمرکز بر 150 سال گذشته ترسیم می کند.همزمان مالهوترا تأکید می کند که چگونه منطقه قفقاز جنوبی در مرکز تغییرات سیاسی در آسیای مرکزی قرار داشته است. هفت دهه اطاعت از فرامین شوروی در سال 1991 با سقوط اتحاد جماهیر شوروی به پایان رسید. آرزوهای قومی طولانی مدت سرکوب شده بسیاری از ملیت ها با معرفی برنامه های اصلاحی جسورانه مانند گلاسنوست و پرسترویکا توسط میخائیل گورباچف، آخرین نخست وزیر شوروی در سال 1985 آغاز شد. پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی، این کشورها در نهایت مستقل شدند. نویسنده با توسل به تاریخ پیچیده و درهم تنیده منطقه، با ظرافت ساختار قومی-مذهبی این قلمرو فوق العاده متنوع را برجسته می کند.همزمان این کتاب بر تحولات سیاسی، اقتصادی و سیاست خارجی پس از استقلال گرجستان، آذربایجان و ارمنستان تمرکز دارد. علاوه بر این، پیشینه و شرایطی را که در آن سه ملت مسیرهای منحصر به فرد خود را تعیین می کنند، روشن می کند. آذربایجان هنوز توسط خاندان علی اف اداره می شود، در حالی که گرجستان و ارمنستان موفق شدند نوعی دموکراسی را تعریف کنند. به لطف توضیح واضح نویسنده در مورد ظرافت های روش های سیاست خارجی، خوانندگان بهتر می توانند درک کنند که چگونه این سه کشور با جهان خارج تعامل دارند.
اهرم های بازیگران اوراسیا
به نوشته این وبگاه، گرجستان برخلاف آذربایجان و ارمنستان پس از به دست آوردن استقلال به کشورهای مشترک المنافع مستقل (CIS) ملحق نشد. پس از جنگ سال 2008 با روسیه، گرجستان تمایل تزلزل ناپذیری برای ادغام در چارچوب های امنیتی و اقتصاد سیاسی یورو-آتلانتیک مانند اتحادیه اروپا (EU) و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) از خود نشان داد. همزمان ارمنستان تلاش دارد تا به تعادل ظریفی بین روسیه و غرب دست یابد، اما تمایل این بازیگر به روسیه با توجه به اینکه بخشی از اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EEU) به رهبری روسیه و سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) است، واضح است. آذربایجان به دلیل فراوانی نفت، قدرت مذاکره بیشتری نسبت به گرجستان و ارمنستان دارد. این کشور قادر است فاصله مساوی با هر دو بلوک قدرت را بر اساس شرایط و ضوابط خود حفظ کند، اما مایل است از طریق کریدور گاز جنوبی و خطوط لوله باکو-تفلیس-جیهان (BTC) به تعامل با اروپا ادامه دهد. آذربایجان می تواند نیازهای مهم امنیت انرژی اروپا را نیز تامین کند.
ضمن درک تاریخ مدرن منطقه، این کتاب به درستی به مفاهیم درگیری منطقهای، حل/مدیریت درگیری و فرآیندهای صلح پرداخته است. در همین راستا نویسنده دو درگیری مهم را برجسته کرده؛ دو درگیری که بر این منطقه تأثیر گذاشته و پیامدهای جهانی قابل توجهی دارد. درگیری های ارضی گرجستان در آبخازیا و اوستیای جنوبی، درگیری بین ارمنستان و آذربایجان بر سر قره باغ کوهستانی و نفوذ مستمر روسیه همگی به طور کامل مورد بررسی قرار گرفته اند. مالهوترا به بررسی مخاطرات ژئوپلیتیکی بزرگتر می پردازد و در عین حال بر هزینه های انسانی این درگیری ها به شیوه ای تحلیلی ژ تأکید می کند. به گفته مالهوترا، اتحاد جماهیر شوروی نگرانیهای قومیتی و هویتی سایر قومیتها را نادیده گرفته، گزاره ای که در نهایت پایههای تعیین سرنوشت ملی را تقویت کرد.نویسنده بر اهمیت ژئوپلیتیک و اقتصادی منطقه برای اروپا، به ویژه در رابطه با امنیت انرژی تاکید می کند. این منطقه توانایی دستیابی به دو هدف را برای اروپا دارد. اول، تبدیل شدن به محوری برای تنوع بخشیدن به تامین انرژی امن اروپا، و دوم، تبدیل شدن به یک منبع انرژی جایگزین با کاهش اتکای بیش از حد اروپا به روسیه، که روابط پرتنشی با آن دارد، به ویژه از زمانی که روسیه کریمه را در سال 2014 ضمیمه کرد.
در دو فصل آخر به نفوذ هند در منطقه از گذشته تا امروز پرداخته شده است. مالهوترا بر نوسانات درگیری هند با قفقاز جنوبی در دوران پس از جنگ سرد تمرکز می کند و بر ارتباط مسیر ابریشم و مستعمرات بین هند و منطقه تأکید می کند. نویسنده مواضع سه کشور در مورد برنامه هسته ای هند، مناقشه کشمیر، و واکنش آنها به درخواست هند برای عضویت دائم در شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSC) را تشریح می کند. به همین ترتیب، معضل هند در مدیریت ارتباطات خود با ارمنستان و آذربایجان در مورد مناقشه قره باغ کوهستانی و توجه به حساسیت های منطقه ای شریک استراتژیک خود روسیه در رابطه با روابط هند با گرجستان توضیح داده شده است.مالهوترا پیشنهاد می کند که هند باید مشارکت خود را در این منطقه افزایش دهد، به ویژه با توجه به امنیت انرژی. این مهم است زیرا هند به فکر تنوع بخشیدن به واردات انرژی خود است تا وابستگی خود به غرب آسیا را کاهش دهد. به باور نویسنده، دهلی نو باید سایر بازیگران این منطقه از جمله چین، ایران و ترکیه و همچنین مشارکت رو به گسترش چین تحت طرح کمربند و جاده (BRI) را در نظر بگیرد.
لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/840360/