بزرگنمايي:
پیام خراسان - 23 سال از وقوع این حادثه گذشته اما همچنان افکار عمومی پیگیر پرونده است. رسانهها اعلام کردند که شهلا قاتل است در حالی که شهلا متهم به قتل بود. افکار عمومی علیه شهلا شد
به گزارش عرشه آنلاین؛ 23 سال پس از قتل لاله سحرخیزان، همسر ناصرمحمد خانی، فوتبالیست مشهور دهه 60 و 70، به دست شهلا جاهد همسر صیغهای ناصر، عبدالصمد خرمشاهی، وکیل مدافع شهلا و مهدی ابراهیمی، خبرنگار این قتل، از زوایای پنهان این پرونده گفتند.
23 سال پس از قتل لاله سحرخیزان، همسر ناصرمحمد خانی، فوتبالیست مشهور دهه 60 و 70، به دست شهلا جاهد همسر صیغهای ناصر، همچنان افکار عمومی با ابهاماتی در این پرونده روبهرو هستند. برنامه سرنخ تلویزیون همشهری با حضور عبدالصمد خرمشاهی، وکیل مدافع شهلا و مهدی ابراهیمی، روزنامهنگار حوادث در برنامهای به این پرونده پرداخت. برنامهای که بسیاری از ناگفتههای این پرونده جنجالی در آن بازگو شد؛ در ادامه چکیده آن را می خوانید.
چرا وکیل شهلا شدم خرمشاهی: 23 سال از وقوع این حادثه گذشته اما همچنان افکار عمومی پیگیر پرونده است. اما از ابتدا در روند رسیدگی به پرونده گفتم و حالا هم میگویم: قبل از اینکه محاکمه شهلا شروع شود، رسانهها اعلام کردند که شهلا قاتل است در حالی که شهلا متهم به قتل بود. افکار عمومی علیه شهلا شد. وقتی خانواده شهلا پیش من آمدند، من سر دوراهی قرار گرفتم. خیلی از دوستانم گفتند پرونده را قبول نکن. با این حال من با شهلا صحبت و قبول کردم.
این پرونده مربوط به زمانی است که دادسراها حذف شده بودند و یک قاضی هم تحقیق میکرد و هم رای میداد و این بزرگترین مشکل پرونده بود. قاضی پرونده در زمان تحقیقات گفته بود شهلا قاتل است و بعد همان قاضی به پرونده رسیدگی کرد و چون او اظهارنظر کرده بود از موارد رد دادرس بود.

در صحنه بازسازی قتل چه گذشت ابراهیمی: آن زمان من خبرنگار روزنامه ایران بودم و وقتی متوجه شدیم قرار است صحنه قتل بازسازی شود همراه عکاس روزنامه جلوی در خانه ناصر رفتیم و منتظر ماندیم. اجازه ورود به ما ندادند. 20 دقیقه گذشته بود که اجازه دادند وارد شویم. بعد فهمیدیم که دوربین عکاسی تشخیص هویت خراب شده و به ما اجازه دادند که وارد شویم و عکس بگیریم. بازسازی از ابتدا انجام شد و ما هم عکاسی کردیم.
شهلا جایی را که شب قبل مخفی شده بود را نشان داد و بازسازی صحنه ادامه پیدا کرد. مدام درباره حادثه صحبت میکرد. حرفهایی زد که تا آن موقع نگفته بود. مثلا اولین ضربهای را که زده بود گفت. آنطور که او میگفت: صبح که مهمان خانه و بچههای لاله از خانه خارج شدند، لاله در آهنی را هم بست و شهلا که داخل بود، ناخواسته در خانه گرفتار شد.
اعتقاد دارم که شهلا برای قتل به آنجا نرفته بود. اگر این نیت را داشت با خودش چاقو، دستکش و ... میبرد. شب قبل از اتفاق چون میدانست لاله و بچهها مهمانی رفتهاند به تصور اینکه شب آنجا میمانند با کلید یدکی که داشت وارد خانه شده بود. او بارها وقتی لاله به قطر یا شیراز میرفت وارد خانه ناصر شده بود و نسبت به آنجا اشراف داشت. به همین دلیل وقتی آنجا حضور داشت و دید لاله برگشته در آنجا مخفی شد تا راهی برای فرار پیدا کند.
او تا صبح فردا راهی پیدا نکرد. این نکات را پلیس نمیدانست و بعد از بازسازی و از گفتههای شهلا متوجه شد. او در ادامه اولین ضربه را با چوب به لاله زده و بعد با چاقو شروع به ضربه زدن کرد.
آیا شهلا قاتل بود؟ خرمشاهی: من در دفاعیاتم شواهدی را آوردم که فرد یا افراد دیگری در صحنه قتل حضور داشتند و مباشرت داشتند. مثلا ته مانده سیگار در محل حادثه بود در حالی که شهلا سیگار نمیکشید. ما درخواست کردیم که این موضوع بررسی شود که سیگارها مربوط به چه کسانی است. در صحنه بازسازی نشان میدادند که شهلا در شب تا صبح مخفی شده بود. آیا مقدور است که یک نفر از شب تا صبح آنجا باشد و صدایی از او در نیاید و صبح بخواهد دست به قتل بزند؟
وقتی دو زن با هم درگیر میشوند، طرف مقابل هم دفاع میکند. آثار خراشیدگی، مو، پوست و ... باید در پزشکی قانونی بررسی میشد اما هیچ کدام انجام نشد و این موارد در شهلا و مرحومه وجود نداشت. در این پرونده 36 قاضی اظهارنظر کردند. 12 قاضی در مراحل بالاتر اعلام کردن شهلا مباشر جرم نبوده است.
جنایت چطور رخ داد ابراهیمی: من شاهد بازسازی صحنه قتل بودم و همه را دیدم. در درگیری بین شهلا و لاله سحرخیزان، ضربات نوک چاقو به پای لاله اصابت کرده است. لاله خواب بوده و شهلا اول با چوب به گیجگاه لاله زده و او از خواب پریده. وقتی بلند شد شهلا اولین ضربه را با چاقو زد و به سوی در فرار کرد. لاله از پشت موهای او را گرفت و در اینجا چهره به چهره میشوند.
شهلا به حالت پرتابی با چاقو ضربه میزند و لاله زخمی میشود. من این نکات را در بازسازی صحنه دیدم. در دادگاه هم شهلا من را پشت تریبون صدا کرد و من صحبت کردم. او میخواست بگوید یک نفر دیگر قاتل است. از من پرسیدند که در بازسازی صحنه به شهلا تلقین شد که چه بگوید و من هم گفتم هیچ تلقینی نشد.
در دادگاه چه گذشت خرمشاهی: شهلا در دادگاه گفت من را هزار بار هم ببرید و بزنید قتل 200 نفر را گردن میگیرم. از دادگاه درخواست کردم مطلعین و شهود را احضار کنند اما این اتفاق نیفتاد. رسیدگی به پرونده ناقص بود. صحنه بازسازی جرم که دلیل تلقی نمیشود.
دلایل در آئین دادرسی کیفری مشخص است. اقرار، شهادت شهود، علم قاضی است. علم قاضی از کجا آمده؟ از اقرار متهم که مقرون به واقع نبوده؟ در جلسه دادگاه فیلم بازسازی صحنه را نشان دادند. در حالی که فرزندان مقتول که خردسال بودند در داگاه حضور داشتند. در حالی که قانون حضور اطفال در دادگاه را منع کرده است. احساسات را تهییج کردند. دادگاه باید در محیط آرام و بیطرف باشد. فضا احساسی بود.

همدست شهلا چه کسی بود؟ خرمشاهی: پرونده مختومه است و به نظر قضات احترام میگذاریم. چیزی که برای خودم هم ابهام داشت این بود که شهلا محذوراتی داشت. مثلا افراد دیگری مرتکب این کار شدند و ایشان محذوراتی داشت و نمی خواست بگوید. در صحبتهایی که داشتیم مدام قسم میخورد که من نکشتم. حتی تا روز اجرای حکم هم قوه قضائیه عزمی نداشت که حکم اجرا شود. اما شهلا مصر بود که حکم اجرا شود. حتی خودش نامه نوشته بود که حکم اجرا شود.
گفتم چرا انقدر اصرار داری؟ گفت شاید ناصر و اولیای دم آمدند رضایت دادند. من از این وضعیت خسته شدهام. این موضوع برای من همیشه سوال بود. روز اجرای حکم آقای لاریجانی بعنوان رئیس قوه قضائیه، قاضی رحیمی را بعنوان نماینده فرستاد. ایشان گفتند بگو کار کی بوده. من اختیار تام دارم جلوی اجرای حکم را می گیرم اما شهلا چیزی نگفت.
حالا شهلا چه محذوراتی داشت که آنجا پای چوبه دار هم چیزی نگفت. قضیه به همین سادگی نبود. ناصر محمدخانی روز اجرای حکم نبود و هیچ تلاشی برای بخشیده شدن او انجام نداد و برای من سوال است که شهلا چه محذوراتی داشت. ماحصل دفاعیات من این بود که نقش شهلا میتوانست معاون باشد نه مباشر.
3 اعتراف شهلا ابراهیمی: شهلا 3 اعتراف داشت.
اول گفته بود که من در خانه نشسته بودم یک آشنا تماس گرفت که برو خانه ناصر ببین چی شده. رفتم دیدم خبری نیست و به بهانه اینکه اینجا آرایشگاه است رفتم داخل. جسد را دیدم و رویش ملحفه انداختم و خارج شدم.
دوم اینکه من آنجا مخفی شده بودم 5 مرد آمدند لاله را به قتل رساندند و فرار کردند و من هم صحنه را دیدم.
سوم هم اینکه من خودم کشتم. پلیس نمیدانست که شهلا چطور صبح وارد خانه شده است تا اینکه ناصر سرنخ اصلی را به پلیس داد و گفت: یک روز از تمرینات برگشتم به خانه مشترکم با شهلا در خیابان ظفر، برعکس همیشه شهلا آراسته نبود، غذا آماده نبود و آشفته بود. توضیح داد که من شب قبل وقتی در خانه بودم چه کار کرده بودم.
گفتم، پس تو هم در خانه ما بودی و در آنجا مخفی شده بودی. من رفتم خانه، دیدم جای نشستن او روی ملحفه مانده است. به همین دلیل پلیس و مقام قضایی به این نتیجه رسیدند که شب قبل از حادثه شهلا میتوانسته آنجا مخفی شده باشد.