کوچه گرد 69؛ اولینبار کی گفت: «بگو همشهریهات هم بیان؟»
اجتماعي
بزرگنمايي:
پیام خراسان - کار و بارت سکه شده! آره شکر خدا، اونجا کار کساد بود، از تنور سرد که نون درنمیاد! عه... خو بینویس همشهریهاتم بیان! «بگو همشهریهاتم بیان!» قدیمیها بیشتر این ضربالمثل را شنیدهاند. خطاب به آدمی که تازه به تهران آمده و در کسبی مشغول شده و اوضاعی بهم زده است یا فکر میکند بهم میزند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
اتفاقا وقتی روستای تهران پایتخت شد، هرکسی از شهر و روستایی آمد به همشهریهایش هم نوشت که بیایند! و این شد که برخی شغلها در اختیار بعضی اقوام درآمد؛ یزدیها بزار یا معمار شدند، خوانساریها ناشر، سمنانیها حمامی و غیره. و هنوز هم ردپای قومیت در برخی مشاغل پیداست. اما ماجرای این ضربالمثل چیست. به گواه جعفر شهری در طهران قدیم، رسول سوزن سنجاقی یک روز از روستایی در همدان بیپول و پیاده آمد تهران و دید پول زیر دست و پا ریخته... هر روز پول جمع کرد و به همولایتیها هم کاغذ نوشت: «تهران پول زیر دست و پا ریخته، کسی نیست جمع بکند» و همین شد که تهران پر شد از همدانی. تا اینکه روزی یکی از همولایتیها از کف رفت و یقهاش کرد که:
مارو آب به آب کردی تهش از بیپولی وقت شام و ناهار به قول تهرونیها افتادیم «آب تراش کردن»، قاشق میکشیم ته هندونه و خیار... از هر و کر که افتادیم هیچ از نفس هم رفتیم. پس کو پول؟ به قول همین تهرونیها آدم باید «استخون سبک» باشه؛ قبراق و تر و فرز عینهو قرقی. زیر پاتو نگاه کنی پول رو میبینی. بعد همولایتی را تا غروب توی کوچه و خیابان و بازار میگرداند و هرچه کفش و گیوه کهنه، کاغذ و کارتن، شیشه و خلاصه به قول ما «پسماند خشک» میبیند جمع میکند. حتی پشکل که جزو ترها محسوب میشود و میگوید:
اینا همه پوله که هیشکی نیست جمع کنه! چشاتو واکن... گیریم اینها پول، تهرونی نمیتونه جمع کنه؟ تهرونی جماعت دماغش باد داره و همیشه هم عجله داره... واسه همین به کار پر زحمت تن نمیدن. حتی واسه خاکستر هم پول میدن. این زمین رو نگاه کن. بیصاحاب پیداش کردم... یه گونی ورداشتم و هرچی میبینم میریزم توش و میارم اینجا و سوا میکنم. از همدان پیاده اومدی اینجا آشغال جمعکن شدی؟ هرتی پرتی حرف نزن... زیاد که شدن، خوردهشیشه رو میدم شیشهگر، کهنه پیله رو تختکش که بندازه کف گیوه، پهن و پشکل رو حمومی و نونوا، کاغذ و مقوا واسه توکاری به ارسی دوز، آهن و مفرغها رو به چلنگر و ریختهگر و اوووو همین رو بگیر برو تا ته... اینا پوله، دنبال سکه ضرب شده نگرد که آب از دست کسی نمیچکه چه برسه پول از جیبش. خلاصه... این شد که کنایه «بنویس همولایتیهایت هم بیایند» از رسول سوزن سنجاقی مانده و ورد زبان شد. و البته اولینکسی بود که جمعآوری پسماند را در تهران شروع کرد و به سبک خودش سیستم بازیافت راه انداخت. از آن روزگار بیشتر از یک قرن میگذرد اما هنوز بازیافت آنطور که باید انجام نمیشود. با وجود اینکه پیمانکار پسماند در شهرداری توی مخازن پول پیدا میکند و کار و بارش سکه است.
به نظرتان چرا؟ ایراد از باد دماغ شهروند است یا مسئولان که کار پرزحمت پسماند ابتر مانده؟
نویسنده و راوی: لیلا باقری
تدوینگر: مهدی کشوریان
صداپیشهها: رضا سمائینیا، مهدی کشوریان
کد خبر 939103 برچسبها محله تهران قدیم همشهری محله
-
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۶:۱۱
-
۹ بازديد
-

-
پیام خراسان
لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/859848/