پیام خراسان

آخرين مطالب

آقای قاضی جلوی امام بلند نشدند و هیچ هم تعارف نکردند که جایی بنشینند! مقالات

آقای قاضی جلوی امام بلند نشدند و هیچ هم تعارف نکردند که جایی بنشینند!
  بزرگنمايي:

پیام خراسان - به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از سرویس فرهنگی تابناک، مجله «خردنامه» از گروه مجلات همشهری در اولین‌شماره دور جدید خود که درباره مکتب سلوکی و تربیتی امام خمینی (ره) است، سراغ بخشی از جلد سوم کتاب «برداشت‌هایی از سیره امام خمینی (ره)» نوشته غلامعلی رجایی رفته و آن را [با] روتیتر «حکایت» و تیتر «قیام الهی» منتشر کرده است.
پیش از متن خاطره و مطلب هم این‌بیت، بالای صفحه درج شده است:
با کس ننماییم بیان، حال دلِ خویش
ما خانه‌به‌دوشان، همگی صاحب دردیم‌
ماجرای دیدار آیت‌الله سید روح الله موسوی الخمینی و آیت‌الله سیدعلی قاضی طباطبایی به این‌ شرح است:
در نجف مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عباس قوچانی که پدرزن اینجانب بود، بعضی از مسائلی را که می‌خواست برای امام رخ بدهد، از قبل می‌دانست و به من هم می‌گفت. من به ایشان عرض کردم شما از کجا این مسائل را می‌دانید؟ ایشان قضیه‌ای را نقل کردند که: ما در خدمت مرحوم آیت‌الله حاج سیدعلی قاضی که استاد اخلاق بزرگانی مانند آقای بهجت، مرحوم آقای قوچانی، مرحوم آقای میلانی و... بودند حاضر بودیم. هر روز به محضر ایشان می‌رفتیم و استفاده می‌کردیم.
یک روز، دو نفر از شاگردهایی که هر روز به محضر مرحوم قاضی مشرف می‌شدند، خبر دادند آقای حاج آقا روح‌الله خمینی (امام در آن زمان به این لقب معروف بودند) به نجف آمده‌اند (این سفر قبل از تبعید امام بوده است) و می‌خواهند با شما ملاقات کنند. ما که سمت شاگردی امام را داشتیم خوشحال شدیم که در این ملاقات استاد ما (حضرت امام) در حوزه قم معرفی می‌شود. چون اگر شخصی مثل مرحوم قاضی ایشان را می‌پسندید برای ما خیلی مهم بود. روزی معین شد و امام تشریف آوردند ما هم در کتابخانه آقای قاضی نشسته بودیم.
وقتی امام به آقای قاضی وارد شدند به ایشان سلام کردند. روش مرحوم آقای قاضی این بود که هرکس به ایشان وارد می‌شد جلوی او (هرکس که بود) بلند می‌شد و به بعضی هم جای مخصوصی را تعارف می‌کرد که بنشینند، ولی وقتی امام وارد شدند آقای قاضی جلوی امام بلند نشدند و هیچ هم به ایشان تعارف نکردند که جایی بنشینند. امام هم در کمال ادب دوزانو دم در اتاق ایشان نشست. طلاب و شاگردان امام که در آن جلسه حاضر بودند ناراحت شدند که چرا مرحوم آقای قاضی در برابر این مرد بزرگ و فاضل و وارسته حوزه قم بلند نشدند. آن دو نفری که معرف امام به آقای قاضی بودند هم وارد شدند و در جای همیشگی خودشان نشستند.
بیش از یک ساعت مجلس به سکوت تام گذشت و هیچ‌کس هم هیچ صحبتی نکرد. امام هم در تمام این مدت سرشان پایین بود و به دست‌شان نگاه می‌کردند. مرحوم قاضی هم همین‌طور ساکت بودند و سرشان را پایین انداخته بودند. بعد از این مدت ناگهان مرحوم قاضی رو کردند به من و فرمودند آقای حاج شیخ عباس (قوچانی) آن کتاب را بیاور. من به تمام کتاب‌های ایشان آشنا بودم چون بعضی از این کتاب‌ها را شاید صد مرتبه یا بیشتر خدمت آقای قاضی آورده بودم و مباحثی را که لازم بود بررسی کرده بودم. تا ایشان گفتند آن کتاب را بیاور من دستم بی‌اختیار به طرف کتابی رفت که تا آن وقت آن کتاب را در آن کتابخانه ندیده بودم. حتی از آقای قاضی نپرسیدم کدام کتاب. مثلا کتاب دست راست، دست چپ، قفسه بالا. همان‌طور بی‌اراده دستم به آن کتاب برخورد. آن را آوردم و آقای قاضی فرمودند آن را باز کن. گفتم آقا چه صفحه‌ای را باز کنم؟ فرمودند هر کجایش که باشد، من هم همین طوری کتاب را باز کردم دیدم که آن کتاب به زبان فارسی است و لذا بیشتر تعجب کردم. چون طی چند سالی که من در خدمت آقای قاضی بودم این کتاب را حتی یک مرتبه هم ندیده بودم حتی جلد آن را هم ندیده بودم کتاب را که باز کردم دیدم اول صفحه نوشته شده حکایت. گفتم آقا نوشته شده حکایت. فرمود، باشد بخوان.
مضمون آن حکایت آن بود که یک مملکتی بود که در آن مملکت سلطانی حکومت می‌کرد. این سلطان به جهت فسق و فجور و معصیتی که از ناحیه خود و خاندانش در آن مملکت رخ داد به تباهی دینی کشیده شد و فساد در آن‌جا رایج شد. عالم بزرگوار و مردی روحانی و الهی علیه آن سلطان قیام کرد. این مرد روحانی هرچه آن سلطان را نصیحت کرد به نتیجه‌ای نرسید لذا مجبور شد علیه سلطان اقدام شدیدتری بکند. پس از این شدت عمل، سلطان آن عالم دینی را دستگیر و پس از زندان او را به یکی از ممالک مجاور تبعید کرد. بعد از مدتی که آن عالم در مملکتی که در مجاور مملکت خودش بود در حال تبعید به سر می‌برد آن سلطان مجددا او را به مملکت دیگری که اعتاب مقدسه (قبور ائمه اطهار) در آن بودند تبعید کرد. این عالم مدتی در آن شهری که اعتاب مقدسه بود زندگی کرد تا این‌که اراده خداوند بر این قرار گرفت که این عالم به مملکت خود وارد شد و آن سلطان فرار کرد و در خارج از مملکت خود از دنیا رفت و زمام آن مملکت به دست آن عالم جلیل‌القدر افتاد و به‌تدریج به مدینه فاضله‌ای تبدیل شد و دیگر فساد تا ظهور حضرت بقیه‌الله به آن راه نخواهد یافت.
مطلب که به این‌جا رسید حکایت هم تمام شد. عرض کردم آقا حکایت تمام شد، حکایت دیگر هم هست فرمود: کفایت می‌کند کتاب را ببند و بگذار سر جای خودش. همه ما که هنوز از حرکت آقای قاضی ناراحت بودیم که چرا جلوی امام بلند نشدند، بیشتر متعجب شدیم و پیش خود گفتیم که چرا به جای این‌که ایشان یک مطلب عرفانی، فلسفی و علمی را مطرح کنند که آقای حاج آقا روح‌الله آن را برای حوزه قم به سوغات ببرند فرمودند حکایتی خوانده شود.
نکته‌ای که در برخورد آقای قاضی با امام خیلی مهم بود این است که آن دو نفری که امام را همراهی می‌کردند وقتی از جلسه بیرون آمدند چون این برخورد آقای قاضی با امام برای آن‌ها خیلی سنگین بود به امام عرض کردند: آقای قاضی را چگونه یافتید؟ امام بی‌آنکه کوچک‌ترین اظهار گله‌ای حتی با اشاره دست یا چشم بکنند، سه بار فرمودند: «من ایشان را فردی بسیار بزرگ یافتم. بیشتر از آن مقداری که من فکر می‌کردم.» این عبارت امام نشان می‌داد که کمترین اثری از هوای نفس در امام نبود. چون هرکس در مقام و موقعیت علمی ایشان در حوزه قم بود و با او این برخورد و کم‌توجهی می‌شد، اقلا یک سر و دستی تکان می‌داد که با این حرکت می‌خواهد بگوید برای من این مهم نیست، ولی آن حرکات آقای قاضی (که قطعا حساب‌شده و شاید برای امتحان و اطلاع از قدرت روحی امام بود) کوچک‌ترین اثری در ایشان ایجاد نکرد که نفس امام را به حرکت وادارد و این خیلی قدرت می‌خواهد که ایشان نه‌تنها با آقای قاضی مقابله به مثل نکردند بلکه به او تعظیم هم نمودند و ما در تمام ابعاد و حالات امام (اعم از حالات چشم و سکنات ایشان) به حقیقت دریافتیم که این مطلب را که در مورد آقای قاضی می‌فرمایند از روی صدق و صداقت است.
بر عکس ما که تمام وجودمان بسته به تعارفات بی‌پایه و ساختگی است، امام تمام این حالات نفسانی را پی کرده و در خود کشته بودند. این قضیه مربوط به قبل از جریان پانزده خرداد است که امام به ایران بازگشتند و به قم آمدند. هرکس از فضلا و طلاب از امام در مورد آقای قاضی می‌پرسیدند ایشان بسیار از او تجلیل می‌نمود و می‌فرمود کسانی که در نجف هستند باید از وجود ایشان خیلی استفاده بکنند.
بعدها مرحوم آقای قوچانی در جریان مقدمات انقلاب هر حادثه‌ای که پیش می‌آمد می‌فرمود این قضیه هم در آن حکایت بود بعد مکرر می‌گفتند آقای حاج آقا روح‌الله قطعا به ایران بازمی‌گردند و زمام امور ایران به دست ایشان خواهد افتاد. لاجرم بقیه چیزها هم تحقق پیدا خواهد کرد و هیچ شکی در این نیست. لذا پس از پیروزی انقلاب که امام به قم آمدند مرحوم قوچانی از اولین کسانی بود که به ایران آمد و با امام بیعت کرد.
259
کد خبر 2057456

لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/860667/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

اتفاق عجیب؛ الهلال فکر پرواز برگشت را نکرده بود!

‏48 ساعت پرتنش آنچلوتی؛ رئال مانع رفتن او به برزیل نشد!‏

اعلام ترکیب النصر؛ رونالدو در اندیشه اولین فینال آسیایی

هت‌تریک بارسا ممکن نیست، قطعی است!‏

دوری محبی از میادین طولانی شد!

مشاور لاپورتا؛ این رفتارهای رئال یعنی قافیه را باخته‌اند!

کلیپ باشگاه اینتر برای دیدار حساس امشب برابر بارسلونا

کلاهبردار سابقه‌دار در مخفی‌گاهش به‌دام افتاد

پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی، محور اصلی برنامه‌های پرورشی مدارس خراسان رضوی

تک نوازی زیبای سه تار در منظره طبیعی

اجرای احساسی و زیبا از سینا درخشنده و حمید هیراد

خراسان جنوبی بهشت گوهرسنگ‌ها؛ چالش تبدیل سنگ‌های خام به گنجینه اقتصادی

«تک‌تیرانداز آمریکایی» راز خود را فاش کرد

جزئیات پرداخت ارز حج به زائران 1404 اعلام شد

تأکید معاون رئیس‌جمهور بر حفاظت از بلوط‌های زاگرس لرستان

پوشش گسترده مسیرهای پروازی به عراق با یوتراوز

تیپاکس وارد باکارزی مشهد شد

درخشش کبدی کاران نوجوان کلات در مسابقات قهرمانی خراسان رضوی

خط 3 قطار شهری مشهد هفته آینده با حضور رئیس جمهور افتتاح می شود – آفتاب نو | اخبار ورزشی

پایتخت کتاب ایران کجاست؟

«اِوز» پایتخت کتاب ایران شد

کتابخانه های عمومی بر اساس ذائقه مردم بازطراحی می شوند

افزایش 60 تا 160 درصدی قیمت سیب‌زمینی و حبوبات

کارواخال را محروم کنید یا بروید دنبال زندگی‌تان!‏

خیال بارسا راحت شد؛ همه ستاره‌ها به فینال می‌رسند

فرمول بردن بارسا؛ درس‌های مورینیو از پیروزی مقابل پپ!

قابل توجه یامال؛ مسی با عینک رنگی جشن نگرفت!‏

تصنیف «یاد ایام» با صدای استاد محمدرضا شجریان

ترانه «دلتنگ توام» با صدای حجت اشرف زاده

خراسان جنوبی ویترین فرصت‌های سرمایه‌گذاری خارجی

عکس/ تهران عصر قاجار؛ از باغ فردوس تا مغازه خواربارفروشی

واژگونی پراید در خراسان شمالی منجر به فوت یک نفر شد

زمان پرداخت ارز حج اعلام شد

زمان پرداخت و مبلغ ارز حج تمتع اعلام شد

راز درمان زردی زبان چیست؟

ایلان ماسک بار دیگر به جنگنده‌های اف-35 حمله کرد: پهپادها می‌توانند جنگنده‌های ما را در چند ثانیه نابود کنند!

سارق 73 ساله برای بیستمین بار دستگیر شد!

شانس خیلی زیادی برای قهرمانی داریم/ فوتبال ما یک قهرمانی به تراکتور بدهکار است

بنزین پایه بایواتانول برای نخستین بار در ایران تولید می‌شود

خانه خانم معلم کلاس درس می‌شود

این بار 5 معلم در تصادف زخمی شدند

نیک‌افروز: کیش پیشگام در اجرای طرح های دولت الکترونیک

توضیحات رئیس نمایشگاه کتاب در پی اعتراض ناشران به کاهش متراژ غرفه‌ها

رونمایی از یک اطلس با نمایش نقشه‌هایی از خلیج فارس و جزایر سه گانه

نظری جویباری: نه بدهی ما 1950 میلیارد است و نه بدهی پرسپولیس 200 میلیارد

اِوَز کجاست که پایتخت کتاب ایران شد؟

شهرداری گرگان و بنیاد شهید گلستان برای خدمت به ایثارگران هم‌عهد شدند

بریکس دلار را دور زد

فتاح: باید بساط قراردادهای کوتاه مدت با کارگران برچیده شود

دامداران: نرخ شیر بوی زیان می‌دهد