پیام خراسان - وه اندیشه : شماره دوازدهم سیاستنامه نگاهی دارد به کتاب «امپریالیسم» از سهگانۀ «عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر». به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، هانا آرنت، بانوی نظریهپرداز سیاسی، در سال 1949 نگارش کتاب اصلی خود را به پایان برد: «خاستگاههای توتالیتاریسم». این کتاب نخستین بار در سال 1951 در آمریکا و به زبان انگلیسی منتشر شد، با همان عنوانی که اشاره شد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
در طول سالهای بعد آرنت خود دست به کار شد و نسخۀ آلمانی کتاب را هم آماده کرد. نسخۀ آلمانی کتاب با عنوان «عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر» در سال 1956 منتشر شد. ساختار کلی نسخۀ آلمانی و انگلیسی کتاب یکسان است، اما نسخۀ آلمانی کتاب کمی مفصلتر است و میتوان آن را ویراست جدیدی از کتاب در نظر گرفت و تفاوت متن دو کتاب آنقدر زیاد است که حتی نمیتوان گفت نسخۀ آلمانی «ترجمهای آزاد» از نسخۀ انگلیسی است و کاملاً پیداست آرنت متن آلمانی را توأم با بازاندیشی نوشته است. به گفتۀ خود آرنت، بخشهایی از کتاب ابتدا اصلاً به زبان آلمانی نوشته شده بود و برای اینکه برای نخستین بار این کتاب منتشر شود، او این بخشهای آلمانی را به انگلیسی ترجمه کرده بود و بنابراین، بخشهایی از کتاب از ابتدا آلمانی بوده است. اما در نهایت آنچه مهم و قابل توجه است این است که نسخۀ آلمانی کتاب قدری حجیمتر است و نگارشی متفاوت دارد، گاه سادهتر و گاه پیچیدهتر. دامنهای که آرنت در این کتاب برای شناساندن ماهیت و مراحل پیدایش و اوجگیری امپریالیسم واکاوی میکند بسیار مفصل است و برای فهم آن باید کل کتاب را خواند، اما در اینجا «پیشگفتار» او بر «امپریالیسم» را به همراه بخشی از کتاب که به نظریات کُنت دو گوبینو میپردازد، میخوانیم. ایرانیان گوبینو را به خوبی میشناسند. بسیاری از نژادباوران قرن بیستم، از جمله هیتلر، به طور مستقیم یا غیرمستقیم مدیون نظریات او بودند. گوبینو کتابی دارد با عنوان «جستاری در بارۀ نابرابری نژادهای انسانی» که اصول نظریۀ نژادی خود را در آن شرح میدهد و آرنت نیز در فصلی که در ادامه میآید به همین کتاب او میپردازد. «امپریالیسم قارهای» نوع دیگری از امپریالیسم است که راه گسترش خود را در سرزمینهای مجاور مییابد و ایدههای آن در روسیه، اتریشـمجارستان و آلمان پرورده میشود. فصل چهارم کتاب به همین «امپریالیسم قارهای» میپردازد و خاستگاه نظری آن را در جنبشهای پان مییابد، مانند جنبش پان اسلاویست که میهنش روسیه است و جنبش پانژرمنیسم که دو میهن دارد، نخست پانژرمنیستهای رادیکالِ ساکن در کشورِ چندملیتیِ اتریشـمجارستان، و دیگری پانژرمنهای ساکن در آلمان. آرنت رابطۀ میان این انواع جنبشهای پان را نشان میدهد، چه رقابتی که میان پاناسلاویستها و پانژرمنها وجود داشت و چه بدگمانی و بیاعتمادیای که میان دو شاخۀ پانژرمنیسم وجود داشت. فصل پایانی کتاب نیز به آن چیزی مینگرد که به گمان آرنت نتیجۀ نهایی عصر امپریالیسم است: «افول دولتـملت و پایان حقوق بشر». انقلاب فرانسه رخ داده است و نجبا و اشراف جایگاه سیاسی خود را از دست دادهاند و کشاکشی برای بازپسگیری قدرت سیاسی سابقشان با «ملت» در جریان است. اشراف میباید دستکم جایگاه اجتماعی خود را حفظ میکردند و برای این هدف به نظریهپردازی نیاز داشتند. از این کشاکش است که «نظریههای نژادیِ نجبا» سر برمیآورد و آرنت تعارض و تضاد میان نژاد نجبا و ملت بورژوا را نشان میدهد و شرح میدهد چگونه همبستگی قومی به منزلۀ جایگزینی در برابر رهایش ملی مطرح میشود. آرنت در اینجا پس از بررسی آرای کنت گوبینوبه بریتانیا روی میآورد و تضاد میان «حقوقِ یک انگلیسی» و حقوق بشر را شرح میدهد. متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره دوازدهم سیاستنامه مطالعه کنید.
216216 کد خبر 1965470