پیام خراسان
از کار کلیشه ای برای شهدا بیزارم
پنجشنبه 29 آذر 1403 - 08:55:03
پیام خراسان - به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی از راه های حفظ و نگهداری تاریخ و حوادث مهم کشور به نگارش درآوردن خاطرات می باشد از این رو مهری غلامپور نویسنده ادبیات داستانی و مستند نگاری در حوزه جبهه مقاومت و دفاع مقدس از علاقه و غدغه‌مندی در این حوزه و زیبایی های نگارش سخن می گوید.
از زمانی که تمامی داستان‌هایی که می‌نوشتم ختم به جنگ می‌شد ترجیح دادم در همین مسیر به نوشتن ادامه بدهم.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
صلح و دفاع و حواشی جنگ علاقه‌مندی ناخودآگاهم هست. بنظرم به طرز عجیبی زنجیروار شهدا به هم گره‌خورده‌اند. برای هر شهید که کاری انجام دادم در مدت کوتاهی کار بعدی متصل شد به شهید دیگری که به شکلی با او مرتبط بود. بسیار زیاد تجربه داشتم اما تمایل به سخن گفتن در این مورد ندارم. چون بعضی مطالب در مورد شهدا بر اثر تکرار و وضوح در حقیقتشان شبیه شعار و کلیشه شدند و من از شعار بیزارم.
رسا_ نوشتن برای شهدا با دیگر کارهایتان چه تفاوتی دارد؟
اصول نویسندگی یکسان است و مسلماً نوشتن از شهدا هم همان اصول را می‌طلبد اما نکته‌ای که حائز اهمیت است این است که نوشتن از هر چیزی اعتقاد به آن را می‌طلبد فارغ از اینکه آن اعتقاد چقدر درست یا غلط است برخی از نویسندگان در این حوزه نگاهشان به نوشتن صرفاً ساختن رزومه و یا بحث مالی است. در صورتی که این کار اعتقاد می‌طلبد و عشق اگر این دو نباشد وقت تلف کردن است. به جوانانی که در این راه با انگیزه‌هایی که گفتم قدم و قلم می‌زنند توصیه می‌کنم وقتشان را صرف کارهایی بکنند که هم می‌توانند موفق‌تر باشند و هم منبع بهتری برای ارتزاقشان باشد. هر چند که زمانی که در نوشتن یک اثر صرف میشود به هیچ وجه با ارزش ریالی که پرداخت می‌شود قابل مقایسه نیست چون این کار عشق می‌طلبد و در عشق دودوتا چهارتا معنا نمی‌دهد. نویسندگی وجدان بیدار می‌خواهد.
رسا_ از گلستان هفتم بگویید.
هر کتاب گاهی به قدر خودش حاشیه‌ای دارد در شکل‌گیریش یعنی می‌توان به قدر همان کتاب حاشیه نوشت بر شکل‌گیری آن اثر. در مورد گلستان هفتم نیز این چنین بوده است. برای خلق گلستان هفتم به همت 22 نویسنده، یک جایزه ادبی برگزار شده و از میان آثار رسیده این آثار انتخاب شده‌اند.
 چندین بازخوانی و بازنویسی شده‌اند تا در نهایت به این خروجی رسیده‌ایم. در این بین دو ناشر عوض کردیم و در مسیر چاپ اثر با وجود مسائلی که پیش آمد، اجازه ندادیم هیچ کدام از داستان ها حذف شوند.
رسا_ و اما شهید حدادیان...
آشنایی با شهید حدادیان به نگارش کتاب منم یه مادرم برمی‌گردد.
 شکل‌گیری این کتاب خود داستانی است مفصل که از دل آن دوسالانه جایزه ادبی شهید محمدحسین حدادیان و همینطور کتاب گلستان هفتم بیرون آمد.
 سال 96 ماجرای آشوب‌های خیابان گلستان هفتم و پاسداران را دنبال می‌کردم و موضوع دراویش یکی از دغدغه‌هایم بود. تا اینکه کاملا اتفاقی به دعوت نشر راهیار تحقیق و نگارش کتاب منم یه مادرم را در بخش تجربه نگاری مادر شهید محمد حسین حدادیان شروع کردم. اینجا آغاز آشنایی من با شهید محمد حسین حدادیان بود.
رسا_ به نظر شما نسل جوان جامعه با کتاب کاغذی همراهی دارد؟
مسلماً نسل جوان اقتضائات خاص خود را دارد باید با زبان خودشان با آنها صحبت کرد و به گمان من زبان نسل جوان امروز رسانه است. رسانه نقش بسیار پررنگ در معرفی شهدا و قهرمانان کشور و تاریخ ملی و مذهبی‌مان دارد.
 فضای مجازی زمان بسیار زیادی را از نوجوانان و جوانان می‌گیرد. اگر در این بستر بتوانیم کار قوی و نوآورانه‌ای انجام دهیم می‌توانیم روی معرفی این الگوها به نسل جوان حساب باز کنیم و مسلما در نهایت کتابهای مرتبط با شهدا مخاطبان گسترده‌تری خواهند داشت.
رسا_ لطفا در رابطه با جایزه ادبی شهید محمدحسین حدادیان بفرمایید.
در زمانی که با پدر شهید حدادیان در مورد فعالیت‌های ایشان و مادر شهید پس از شهادت محمد حسین صحبت می‌کردیم. ایشان به این نکته‌ای اشاره کردند که از بعد از شهادت محمدحسین، فعالیت‌های اقتصادی‌شان را کنار گذاشتند و همراه مادر شهید به کنگره‌ها و یادبودهای متفاوتی در ایران می‌روند و جوانان را آگاه می‌کنند از فرقه‌های ضاله.
به آنها پیشنهاد دادم می‌توانند بانی یک جایزه ادبی با نام محمد حسین شوند و به کمک نویسندگان این آگاه سازی را انجام دهند. خانواده شهید تقبل کردند که تمامی هزینه‌های این جایزه ادبی را خود به عهده بگیرند و این جایزه ادبی دوسالانه نذر فرهنگی این خانواده شد و تاکنون دو دوره برگزار شده است و خروجی دوره اول کتاب گلستان هفتم است و به امید خدا به زودی شاهد چاپ کتاب دوره دوم نیز خواهیم بود. 
بعد از شهادت ایشان پدر و مادرشان به مبارزه علیه فرقه‌های ضاله و خصوصاً فرقه دراویش منتسب به گنابادی پرداختند.
محمد حسین دقیقاً مقابل خانه قطب دراویش منتسب به گنابادی به دست تعداد زیادی از آنها به فجیع‌ترین شکل به شهادت رسید و خون او کثیف بودن دستان و افکار خشن این گروه را برملا می‌کرد و این تصویر از دراویش بسیار متفاوت است با تصاویری که از دراویش سالها در ذهنمان داشتیم، آدمهایی باوقار، آرام، مهربان، منطقی با نفوذ کلام بسیار در جان انسانها، پیروان حقیقی امیرالمومنین و ...
اما سحرگاه1اسفند 1396 که پیکر شهیدمحمدحسین حدادیان درحالیکه بر اثر تصادف، شلیک گلوله، ضربت چاقو و چماق مقابل منزل قطب دراویش به شهادت رسیده بود پیدا شد باعث شد که دیگر آن نگاه مثبت به این فرقه ضاله از بین برود و باعث آگاعی بخشی نسبت به این فرقه شد.
 این همه خشونت جماعت دراویش نسبت به جوانی که با لباس عزای حضرت زهرا بدون داشتن هیچ وسیله دفاعی که تنها و بی‌دفاع بوده نشان دهنده طرز تفکر خشن و داعش‌گونه آنهاست.
در کتاب گلستان هفتم که مجموعه 22 داستان کوتاه است با 22 نگاه متفاوت نسبت به موضوعاتی چون شهادت در گلستان هفتم که به واقعه آشوب زمستان 1396 دراویش منتسب به گنابادی در خیابان پاسداران و گلستان هفتم مربوط می‌شود و فرقه‌های ضاله پرداخته شده است.
موضوعات این جایزه ادبی جدید و نوآورانه است. 
در دومین دوره دو سالانه جایزه ادبی نیست موضوع خرافات را در کنار این دو موضوع دستمایه خلق اثر کردیم که آثار بسیار خوبی را دریافت کردیم. به امید خداوند این جایزه ادبی ر سال آینده فراخوان سوم خود را منتشر خواهد کرد و نویسندگان می‌توانند با موضوعاتی که ارائه شده داستان کوتاه ارسال نمایند.
رسا_ با تشکر از خانم غلام پور که این فرصت را در اختیار ما قرار دادند.

http://www.khorasan-online.ir/fa/News/789387/از-کار-کلیشه-ای-برای-شهدا-بیزارم
بستن   چاپ