پیام خراسان
خاطرات روز‌های پر التهاب انقلاب اسلامی در فریمان
دوشنبه 15 بهمن 1403 - 13:24:01
پیام خراسان - گروه استان‌های دفاع‌پرس- «حسن صادقی یونسی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ در ایام پر التهاب مبارزه علیه رژیم ستمشاهی؛ مردم برای پیروزی انقلاب اسلامی صحنه‌های بی‌بدیلی خلق کردند که با توجه به روحیه کنجکاوی و پرسشگری که داشتم شاهد این برخی وقایع که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در شهر فریمان شد، بودم.
حسین آقا برادر بزرگم طلبه بود و از صحبت‌هایش با پدرم متوجه شدم تحولاتی بزرگ در پیش خواهد بود.
از روحانی‌نمایی می‌گفت که فعالیت‌های طلبه‌ها را به بیرون از حوزه گزارش می‌داد و او هم حسابی از خجالتش درآمده بود.
حجت‌الاسلام ایزدپناه از قم و حسین عباسپورثانی از تهران مهمانانی بودند که به منزل پدری می‌آمدند.
یک شب منزل برادرم بزرگم آقا مرتضی صدای پرصلابتی را شنیدم. داخل که شدم یک ضبط صوت قدیمی با نوار‌های بزرگ مغناطیسی را دیدم که سخنرانی آیت‌الله خمینی را پخش می‌کرد، برادرم رضا که بعد‌ها به شهادت رسید و محمد عباسپورثانی شوهر خواهرم و حسین مهدی‌نژاد پسر عمه‌ام آنجا بودند. نوار‌ها را از تهران آورده بودند. حسین عباسپورثانی افسر نیروی هوایی و ساکن تهران بود.
بعضی روز‌ها برای زیارت حرم حضرت ثامن‌الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) به شهر مشهد می‌رفتیم. این شهر ملتهب بود و تانک‌ها به مشهد چهره جنگی داده بودند. همه جا صدای «الله اکبر» و «مرگ برشاه» طنین‌انداز بود. دستم در دست برادر شهیدم رضا صادقی یونسی بود، او در مقطع دبیرستان تحصیل می‌کرد و در دبیرستانش شلوغ کرده بودند و تظاهرات را به داخل شهر فریمان کشانده بودند.
گاهی در مسیر رفتن به مسجد جامع (کتابخانه) کسی جلو من و دکتر مجید صفدری را می‌گرفت و می‌پرسید خمینی هستی یا شاهی؟! مجبور بودیم از کوچه‌پس‌کوچه‌ها برویم تا به بچه‌های قلدر برنخوریم.
اما بالاخره گیر افتادیم. گفتند بگو جاوید شاه من و مجید گفتیم جاوید شاه چند قدم که دور شدیم گفتیم کدوم شاه؟ شاه ما خمینیه رهبر ما خمینیه و خندهکنان از محدوده دور شدیم.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی دوره ابتدایی در مدرسه خسروانی (طالقانی) تحصیل می‌کردم. خاطرات مبارزه مرحوم آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق را برای ملی شدن صنعت نفت را آموزگار مهربانی به نام شالچی با تمام ریزه‌کاری‌هایش تعریف می‌کرد، ریاست مدرسه را جناب زیبایی عهده‌دار بود. انسان دوست‌داشتنی و دارای تبسمی همیشگی بود.
بچه‌های انقلابی مدرسه ما «هادی وطن‌خواه» و «سید مجید قاضی‌زاده هاشمی» و ... بودند و اطلاعات زیادی از تحولات و مباحث سیاسی داشتند. جای تعجب داشت کلاس پنجم باشی و اینقدر نترس و شجاع باشی. یک هم‌مدرسه‌ای به نام مجید عالی‌مقدم داشتیم که بخاطر دستکش‌های کاموایی تیره رنگش خاطراتش در خاطرم حک شده است.
اهالی شهر فریمان شعار می‌دادند و کامیون روسی خاکی رنگ ژاندارمری در آن سو‌تر مراقب بود. مردم فهیم فریمان شاخه گل به سربازان و درجه‌داران می‌دادند. تظاهرکنندگان شعار جالبی می‌دادند «برادر ارتشی چرا برادر کشی».
یک روز با تظاهرکنندگان به دانشگاه فریمان (آزاد ایران) رفتیم. محیط این مرکز علمی برای من خیلی جالب بود، همبستگی با دانشجویان و شعار‌هایی علیه بختیار «بختیاربختیار منقل بافور و بیار» و یا «بختیاربختیار مزدور بی اختیار».
هیچ وقت برخی لحظات را فراموش نمی‌کنم. اهالی خوش‌برخورد و بانشاط، خیابان را با یک گروه بزرگ آب و جارو کردند. فقط (مرحوم) رنجبر، محمد متقیان (استاد)، حاج آقای سپهری، حاج علی آقای قاضیزاده هاشمی پدر معزز شهید را بخاطر دارم.

پیام خراسان

جوان خوش‌صدایی با صدای بلند و آهنگین از استقبال میلیونی برای ورود امام خمینی (ره) می‌گفت و تعدادی عکس از حضرت امام توی دستش بود و مردم هم می‌خریدند.
گوهری راننده تاکسی معروف فریمان بخاطر خندان‌بودن و شوخ‌طبعی‌اش برای آمدن امام از پاریس بصورت نمادین خیابان‌های اصلی فریمان را با جمعی از مردم تمیز و جارو و آب پاشی کردند.
قائمی‌فرد (کوتاه) از نماد فلزی تاج بالا رفت و تصاویر شاه، فرح و ولیعهد را به پایین کشید که صدای تکبیر مردم بلند شد «الله اکبر».
انتهای پیام/
مطالب مرتبط امیر آراسته: تجهیزات ارتش هر روز هوشمندتر می‌شود اهتمام ارتش در استفاده از تجربیات پیشکسوتان دوران دفاع مقدس امیر سیاری: پیشکسوتان دفاع مقدس در پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی سهم بزرگی دارند

http://www.khorasan-online.ir/fa/News/820204/خاطرات-روز‌های-پر-التهاب-انقلاب-اسلامی-در-فریمان
بستن   چاپ