دعوا سر مهمانی رفتن ، زن و شوهر جوان را راهی دادگاه خانواده کرد
چهارشنبه 24 بهمن 1403 - 13:36:20
|
|
پیام خراسان - زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: من و افشین دو سال است که با یکدیگر ازدواج کردهایم. در این مدت اختلافات زیادی با یکدیگر داشتیم که سعی کردیم به مرور آنها را حل کنیم. ولی درست از شب یلدای امسال، دعوای ما بالا گرفت ومنمتوجه شدمکه دیگرنمیتوانم درکناراین مردخودخواه زندگی کنم. بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان اودوست داردهمیشه حرفحرف خودش باشد. سر موضوعات بیاهمیت لجبازی میکند. مرد خودخواهی است و با این رفتارهای بچگانهاش زندگی را برای هردوی ما به جهنم تبدیل کرده است. امسال شب یلدا مثل همیشه قرار بود در خانه پدرم دور هم جمع شویم. هرسال اکثر فامیل و دوست و آشنا در این شب به خانه پدرم میآیند و دورهمی برگزار میکنیم. افشین حتی پیش از ازدواج و زمانی که با هم نامزد بودیم هم دوست داشت درمهمانی یلدای پدرم شرکت کند. او با فامیل و بستگان من رابطه خیلی صمیمی دارد و همیشه در کنار آنها به او خوش میگذرد.ولی چند روز پیش که مثل همیشه خودمان را برای مهمانی شب یلدای پدرم آماده میکردیم، افشین بیدلیل گفت که امسال به خانه پدر تو نمیرویم. اول فکر کردم شوخی میکند. ولی جدی بود. لج کرده بود و میگفت امسال باید خانه مادرم باشیم و به خانه پدر تو نمیرویم. در صورتی که پدر من طبق هر سال مهمانی دارد و آن همه آدم در خانهاش جمع میشوند. ما میتوانستیم یک شب قبل یا یک شب بعد از یلدا، به خانه مادرشوهرم برویم. ولی افشین لج کرده بود و میگفت امسال به مهمانی خانه پدرت نمیآیم. باید پیش خانواده من باشیم. او آنقدر سر این موضوع پافشاری کرد که در نهایت با یکدیگر درگیر شدیم. دعوای ما بالا گرفت و در نهایت افشین به خانه پدرم نیامد. من به تنهایی آنجا رفتم و کلی خجالت کشیدم. درگیری ما سر این موضوع آنقدر شدید شد که در نهایت تصمیم به جدایی گرفتم. دیگر نمیخواهم در کنار این مرد خودخواه زندگی کنم.در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی اتفاقا همسرم خودخواه است و میخواهد در زندگیمان همیشه حرف حرف او باشد. الان دوسال است که شب یلدا را در کنارخانواده خودش جشن میگیریم، یک بار ازاوخواستم کنار خانواده من باشیم. من هم دوست دارم در این مناسبتها، کنار خانوادهام باشم. آنها نیز از من توقعاتی دارند. ولی نیلوفر بدون درک این مسأله دعوا راه انداخت. حتی حاضر نشد به من حق بدهد. با من درگیر شد و درنهایت خودش به تنهایی به خانه پدرش رفت. من هم در میان خانوادهام آن هم اولین سالی که در کنارشان بودیم، تنها ماندم و جلوی آنها کلی خجالت کشیدم. برای همین دیگر نمیخواهم در کنار این زن خودرای زندگی کنم. درپایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکولل شد/ سایت جنایی
http://www.khorasan-online.ir/fa/News/826072/دعوا-سر-مهمانی-رفتن-،-زن-و-شوهر-جوان-را-راهی-دادگاه-خانواده-کرد
|