پیام خراسان
ولادیمیر، غزه و تکان‌های گاه‌و‌بیگاه
جمعه 26 بهمن 1403 - 11:00:47
پیام خراسان - به‌سختی خود را روی کاناپه جابه‌جا می‌کند. دردی از عمق دلش شروع می‌شود و می‌پیچد توی کمر و دقیقه‌ای بعد محو می‌شود. نگاه به پاهایش می‌اندازد. ورم کرده. کمی بیشتر از ماه پیش. به زحمت دستش را می‌رساند به کتاب روی میز عسلی. با یک دست کتاب را باز می‌کند. با دست دیگر شکم برآمده‌اش را نوازش می‌کند. روی کتاب نوشته: «در انتظار گودو».
ولادیمیر و استراگون مثل هرشب نشسته‌اند زیر درخت میان صحنه و دارند خیال می‌کنند یعنی گودو چه شکلی است. دقیقه‌ای یک بار به تردید می‌افتند و باز دوباره آنچه آرامشان می‌کند، امید به ملاقات گودوست.
چند صفحه بعدتر ولادیمیر می‌گوید: «بیا اون‌قدر منتظر بمونیم تا بفهمیم چطور میشه تحمل کرد». زیر این قسمت از کتاب را با خودکار خط می‌کشد. نمایشنامه را کنار می‌گذارد و بلند می‌شود برود سمت آشپزخانه که پایش می‌خورد به کنترل تلویزیون. از سکوت خانه پناه می‌برد به شبکه‌های خبری. مجری اخبار توی قابی محصور در نوار‌های سرخ و زرد و آبی نشسته و دارد آخرین اخبار خاورمیانه را به سمع و نظر بینندگان می‌رساند. دوربین از روی آوار‌های غزه عبور می‌کند و می‌رسد به کمپ پناهندگان. ساکنان آواره غزه می‌گویند این پایان کار نیست. می‌خواهند شهرشان را از نو بسازنند. 
توی چشم‌های کودکان، هنوز می‌شود رگه‌هایی از امید و آینده را جست‌و‌جو کرد که زیر خورشید بی‌دریغ آسمان، می‌درخشد. می‌رود سمت آشپزخانه. دلش یک چیز شیرین می‌خواهد. دکتر هرگونه شیرینی‌جات مصنوعی را منع کرده. گفته تا روز زایمان، غدغن! در یخچال را باز می‌کند. می‌بندد. با خودش می‌گوید همین چندماه است دیگر. می‌داند بالاخره سبک می‌شود، ورم‌ها از بین می‌رود، می‌تواند دوباره کنار چای عصرانه یک شیرینی بزرگ خامه‌ای بخورد. می‌داند گودو در راه است و ساختمان‌های تخریب شده غزه، از نو دوباره ساخته خواهد شد. 

http://www.khorasan-online.ir/fa/News/826918/ولادیمیر،-غزه-و-تکان‌های-گاه‌و‌بیگاه
بستن   چاپ