پیام خراسان - به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خراسان رضوی، «محمّدحسین حسینی» (حسنی)؛ فرزند اسماعیل و صالحه، بیستم آذر 1339، در روستای پیوهژن، از توابع مشهد، به دنیا آمد.
در شش سالگی، دوران ابتدایی را آغاز کرد و در دبستان پیوهزن به پایان رساند. ایام تعطیلی، در جمعآوری محصول، با خانواده، همکاری میکرد. چهره او از کودکی، نمایانگر مظلومیت او بود.
بسیار آرام بود. بعد از پایان دوره ابتدایی، به شهر مقدس مشهد رفت و به فراگرفتن دروس دینی در حضور اساتید حوزه علمیه نواب، مشغول شد.
مادرش؛ صالحه آموزگار، میگوید: او، اخلاق خیلی خوبی داشت. با خواهرزادههایش مهربان بود. از همان دوران کودکی، در عین اینکه نماز را به پا میداشت، به اعضای خانواده میگفت: شما نماز را بلند بخوانید تا من اشکالات را برایتان بگویم.
این روحانی شهید به عبادت علاقهای خاص داشت. فوقالعاده مذهبی بود. نسبت به مسائل شرعی و دینی تقید خاص داشت. نمازش فوقالعاده طولانی بود. در مجالس دعا، دعای کمیل، مراسم عزاداری برای ائمه اطهار علیهمالسلام، ختم انعام و نماز جماعت فعالانه شرکت میکرد.
مقابله با عمال رژیم طاغوت
در سالهای 1356-1357، در ایام تعطیلی، در روستای پیوهژن و اوارشک، کلاسهای آموزش و تدریس قرآن را برپا کرد، و به گروهی، قرآن خواندن را آموخت. قسمتی از دوران تحصیل وی با اوج گرفتن انقلاب مصادف شد. از این زمان همراه با طلاب مبارز حوزه علمیه مشغول فعالیت شد. همیشه در تظاهراتها و راهپیماییها شرکت میکرد. اعلامیهها، اطلاعیهها و تمثال مبارک امام خمینی را به طور مخفیانه پخش میکرد.
در اوایل سال 1357، ماموران دژخیم شاه، به مدرسه علمیه نواب حمله کردند و اتاقی که محمدحسین در آن به سر میبرد، مورد هجوم مأموران قرار گرفت. خوشبختانه شهید حسینی، با جمعی از طلاب، مخفیانه، از مدرسه بیرون رفته و مأموران ناکام ماندند، اما کتابهای درسی طلاب را لگدمال و پاره پاره کردند.
برادرش شهید میگوید: «ایشان، از نظر اخلاق، کمتر نمونه و مشابه در بین اقوام داشت. در دوران انقلاب و اوایل آن، روی دیوارها شعار مینوشت. هنوز خط آن شهید، در روستای پیوهژن، نمایان است.»
در اوج انقلاب، مأموران رژیم، به مدرسه علمی نواب، حمله کرده بودند و اتاق شهید را مورد بازرسی قرار دادند. ایشان، در آن زمان مشغول مطالعه کتاب دکتر شریعتی به نام فاطمه فاطمه است، بود و نوار سخنرانی امام راحل در کنار کتابهایش، بود. در حمله سربازان کتاب و نوار، زیر وسایل به هم ریخته افتاده بود و آنها نتوانستند هیچ مدرکی از ایشان به دست آورند و ناکام اتاق را ترک کردند.

حضور در یکشنبه خونین
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، از شاگردان شهید هاشمینژاد، بود. در تمامی تظاهراتها و راهپیماییها، نقش عمده و هدایتکنندهای داشت.
برادر شهید، میگوید: روز یکشنبه خونین مشهد، که عدهی زیادی از تظاهرکنندگان مجروح و شهید شده بودند، بعد از اتمام درگیری که غروب هم شده بود، محمدحسین، به منزل مراجعه نکرد و ما نگران شدیم. تا ساعت 11 شب منتظر شدیم، از ایشان خبری نشد. جستوجو کردیم، باز هم موفق به پیدا کردن ایشان نشدیم. با خود فکر میکردیم که او را دستگیر یا مجروح کردهاند. سرانجام، ظهر روز بعد، به منزل آمد و گفت: صلاح نبود که شب در منزل باشیم و طفلان ما در بیمارستان امام رضا علیهالسلام (شاهرضا سابق) در زیردست مأموران باشند. آن زمان، متوجه شدیم که ایشان با عدهای از مبارزان، در بیمارستان، مشغول نگهبانی و حراست از مجروحان و اطفال بودهاند.
ایشان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه، به طور افتخاری در این نهاد مقدس فعالیت میکرد و در حین خدمت نیز به ادامه تحصیل مشغول بود.
روحانی شهید؛ محمدحسین حسینی (حسنی)، در زمان بنیصدر، با برپایی نمایشگاههای پوستر، کتاب و نوار به مردم روستای پیوهژن، آگاهی میداد و اهالی روستا را از شرایط حاکم بر کشور باخبر و آگاه میکرد.
اولین اعزام
با آغاز جنگ تحمیلی، در سال، 1359 با جمعی از روحانیون عازم جبهههای نبرد (آبادان) شد، و مدت دو ماه و نیم در جبهه آبادان، با دشمنان انقلاب و کشور مبارزه کرد. بعد از بازگشت از جبهه، به طور نیمه وقت، در روابط عمومی سپاه مشهد، مشغول به خدمت شد.
حجتالاسلام محمودرضا جواهری همرزم شهید میگوید: «شهید حسینی، یکی از روحانیانی بود که به کسوت مقدس پاسداری درآمده بود. من در ابتدای جنگ (1359)، در آبادان، جزیره مینو، در خدمت ایشان بودم. تنها آرپیجی زن گروهان ما، شهید حسینی بود. در برج 10 و 11 سال 1359، تمام نیروهای مستقر در جزیره مینوی آبادان، نزدیک به صد نفر بودند، که چهل نفر آنها از طلاب حوزه علمیه مشهد (مدرسه نواب) بودند، که شهید حسینی هم در بین آنها بود.
عضویت در سپاه
ایشان در سال 1360، عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشهد شد و در روابط عمومی، تبلیغات و انتشارات، همگام با همرزمان شهیدش حسین کارگر و مهدی وحیدیان به خدمت خود ادامه داد.
او 29 اسفند 1360 عازم جبهههای نبرد شد. در تیپ 18 جوادالائمه علیه السلام، مدّتی فرماندهی دسته و بعد از آن مسئول دفتر تدارکات این تیپ را عهدهدار بود. مدتی، در جبهههای بستان بود. بعد از آن، در عملیات بیتالمقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد و در عملیات رمضان شرکت داشت. در این مدت، احتمال شهادت و یا مفقود شدن خود را میداد.

عروج در خیبر
شهید حسینی در قسمتی از نامهای مینویسد: «انشاءالله میتوانم در عملیات شرکت کنم. اگر مفقود شدم، دنبال من نیایید. از رفتن به سپاه بهعنوان اینکه از من خبری بگیرید خودداری کنید؛ زیرا نمیخواهم برادران سپاه ناراحت شوند، و بدانید که اگر شهید شده باشم، در نزد خدای بزرگ خویش هستم و از این که برادران سپاه دسترسی ندارند که جنازه خونین و سوخته مرا خدمت شما هدیه کنند، عذر میخواهم. چون من خود را هدیه خدا و اسلام نمودهام.»
بعد از پنج ماه و نیم که در جبههها جهاد میکرد، به مشهد بازگشت و در تبلیغات و انتشارات منطقه 4، شروع به کار کرد. بعد از مدتی به ناحیه مشهد منتقل شد و در بخش توزیع نشریات، به خدمت خود ادامه داد.
روحانی شهید؛ محمدحسین حسینی، یازدهم دیماه سال 1361، ازدواج کرد. ثمرهی این ازدواج، یک فرزند پسر، به نام ابوذر است که در سال 1363، متولد شد.
عزت تونی همسر شهید میگوید: «عشق و علاقه ایشان به جبهه و اطاعت از امر امام خمینی، احساس مسئولیت در برابر کشور خود و علاقه ایشان به ولایت فقیه، موجب اعزام ایشان به جبهه شد. ایشان، به نماز و روزه خود، بسیار مقید بود. هنگامی که نماز میخواند، حالت خاصی در ایشان به وجود میآمد.»
محمدحسین حسینی سال 1362، عازم جبهههای حق علیه باطل شد و مسئولیت ستاد تیپ 18 جوادالائمه علیهالسلام را بر عهده گرفت. مدتی در جبهه ایلام به سر برد و بعد از آن در عملیات فاتحانه خیبر، شرکت کرد و سرانجام هشتم اسفند 1362 در کنار رود دجله به دست مزدوران بعثی، به شهادت رسید و پیکر مطهرش در منطقه ماند و در زمره شهدای مفقودالاثر ثبت شد که با تایید شهادت او بیستم اسفند همان سال روح پاکش در مشهد تشییع شد و یادبودی از ایشان، در گلزار شهدای بهشت رضا مشهد، به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/
مطالب مرتبط شهید لعلی پیشاوک: در پیشگاه خداوند احساس شرم میکنم شهید غلامرضا پروانه: اقامه نماز و انفاق موجب گسترش اسلام میشود
http://www.khorasan-online.ir/fa/News/839433/روحانی-شهید-محمّدحسین-حسینی--«شهادت»-فرصتی-برای-رسیدن-به-مقام-قرب-الهی-است