شناختنامه جمشید کاشانی منتشر شد
مقالات
بزرگنمايي:
پیام خراسان - کتاب «کاشانیشناخت» شامل پژوهشی در آثار ریاضی غیاثالدین جمشید کاشانی با تألیف و پژوهش یونس کرامتی توسط مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش امتداد، کتاب «کاشانیشناخت» شامل پژوهشی در آثار ریاضی غیاثالدین جمشید کاشانی با تألیف و پژوهش یونس کرامتی بهتازگی توسط مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب منتشر و راهی بازار نشر شده است.
مولف کتاب پیشرو میگوید غیاثالدین جمشید بن مسعود بن محمود بن محمد کاشانی بیگفتوگو یکی از برجستهترین ریاضیدانان روزگار خود و چه بسا برجستهترین آنها بوده است. او در روزگار خود نیز از آوازه بسیار برخوردار بود. با اینهمه به دشواری میتوان در منابع کهن نکتهای شایان توجه درباره زندگی او یافت.
کرامتی ضمن بیان این مطلب که حتی پس از انتشار کاشانینامه ابوالقاسم قربانی و به رغم اختصاص نزدیک به 14 صفحه به زندگینامۀ غیاثالدین، همچنان برخی نکات پوشیده و شایسته بحث و بررسی در زندگینامه او بر جای مانده بود، اشاره کرده است که در پژوهش حاضر تلاشی ویژه برای رفع این کاستی شده است.
اینپژوهشگر میگوید در این پژوهش با بررسی دقیق محتوای نامههای کاشانی، اشارات پراکندۀ او در آثار مختلفش و نیز مقایسۀ این دادهها با منابع تاریخی، زندگینامهای نو برای کاشانی تنظیم شده است که امید میرود شماری از کاستیهای پیشین را برطرف کرده باشد».
کرامتی در پیشگفتار «کاشانیشناخت» یادآور شده از این میان پژوهشهای کاشانیپژوهان، تنها پژوهش شایان اعتنا به زبان فارسی، کاشانینامۀ ابوالقاسم قربانی بوده است. قربانی ویراست نخست این اثر را در 1350 شمسی منتشر و در 1368 شمسی در آن بازنگری کرد، اما در این بازنگری چندان که باید حاصل پژوهشهای منتشر شده در این میانه را در نظر نگرفت». وی در مورد کاشانیشناخت بیان میکند که در پژوهش حاضر، همه پژوهشهای منتشر شده تا هنگام انتشار این پژوهش نیز در نظر گرفته و تحلیل و بررسی شده است.
جمشید کاشانی هنگامی برآمد که جریان انتقال علوم از جهان اسلام به جهان غرب، بسیار کند و چه بسا کمابیش قطع شده بود. از این رو دانشوران اروپایی اواخر سدههای میانه و آغاز دوره رنسانس از دستاوردهای او چیزی نمیدانستند. پژوهشگران تاریخ ریاضیات و نجوم از نیمه دوم سده 19 م به اهمیت آثار او پی بردند و از آن هنگام تا کنون آثاری شایان توجه درباره تحلیل و تبیین اهمیت آثار ریاضی کاشانی نوشتهاند.
آگاهی از جایگاه کاشانی در تاریخ علم دوره اسلامی، مستلزم دانستن پیشینه و تاریخچۀ برخی موضوعات، همچون تاریخچۀ نظریۀ معادلات جبری، استخراج ریشۀ n اُم اعداد و پیدایش و بهکارگیری کسرهای دههی است. اما از آنجا که یادکرد این مطالب ذیل آثار مرتبط کاشانی میتوانست به پیوستگی کتاب حاضر لطمه زند، هر یک از آنها به صورت پیوستی مستقل در پایان کتاب آمده است. پیوست چهارم نیز به بحث دربارۀ «آزمون درستی محاسبات» اختصاص دارد.
گفتار نخست این کتاب به زندگینامه کاشانی اختصاص دارد. این زندگینامه در بردارنده نکاتی نویافته درباره کاشانی است که با بهرهگیری از آثار او به ویژه دو نامهای که از سمرقند به پدرش نوشته بود و مقایسه اطلاعات این آثار با گزارشهای تاریخی تنظیم شده است. بحث درباره نامههای کاشانی به پدرش به دلیل ارتباط تنگاتنگ محتوای آنها با زندگینامه تنظیم شده برای کاشانی در این اثر و توجه او به موسیقی و عروض نیز در پی همین گفتار آمده است. این گفتار با گاهشمار رویدادهای مرتبط با کاشانی به پایان رسیده است. در گفتار دوم هم درباره رصدخانه سمرقند و نقش کلیدی کاشانی در این رصدخانه، از طراحی و ساخت گرفته تا رصد، سخن به میان آمده است.
گفتار سوم، به میراث مکتوب کاشانی اختصاص دارد. در این بخش آثار کاشانی به ترتیب الفبایی معرفی و در مورد بیشتر آنها، ساختار، عناوین ابواب و فصول، دستنویسها و سایر اطلاعات مرتبط با آنها معرفی شده است. البته سخن درباره سه رساله مفتاح الحساب، تلخیص المفتاح والرساله المحیطیه به گفتارهای جداگانه چهارم تا ششم واگذار شده است.
در بخشی از اینکتاب آمده است؛
«کاشانی گویا چند سالی پیش از 790 ق زاده شد. یعنی سراسر دوران کودکی و تحصیلات او همزمان با یورشهای سهگانه تیمور به ایران بود. پدران کاشانی نیز روزگاری چندان بهتر نداشتند. فرمانروایان آلمظفر هزینههای سرسامآور نبردهای پیاپی خود را که بسیاری از آنها نیز درون دودمانی بود از کیسه مردم بینوا تأمین میکردند. به طور خلاصه کاشانی در شرایطی زاده شد که هیچ امیدی به اعتلای فرهنگ ایرانزمین نمیرفت. اوضاع در سالهای جوانی کاشانی نیز از این بهتر نبود. نخستین پشتیبان کاشانی، اسکندر بهادرخان (نوه تیمور) مردی خونریز، ستمکار، دسیسهگر و ناجوانمرد بود که حتی برادرانش از گزند او در امان نبودند. با این همه در سختترین برهۀ این روزگار سخت و از دل این فاجعه، نابغهای برآمد که نه تنها آوازهاش به تختگاه تیمور رسید (البته 17 سال پس از مرگ تیمور)، که در اندک مدتی آنجا را تسخیر کرد. اما این کامیابی از 8 سال فراتر نرفت و کاشانی در 832 ق درگذشت. درگذشتی که شماری در چند و چون آن نیز تردیدهایی روا داشتهاند که مبادا قتلی به فرمان فرمانروای دانشور ماورا النهر، الغبیگ دانشمندپرور (نوه تیمور و فرزند ارشد شاهرخ) بوده باشد!».
در پیشگفتار ذیل عنوان «باورمندی کاشانی» میخوانیم: «گرچه در آثار برجای مانده از کاشانی، حتی در نامههای او، هیچ نشانه روشنی از باورهای او دیده نمیشود، اما تنها با نگاهی گذرا به گاهشمار زندگی کاشانی او را مسلمانی باورمند و به احتمال قوی شیعه میشناساند. او نام رسالهاش درباره ابعاد و اجرام، یعنی سلّم السماء، را از آیه 35 سوره مبارکه انعام گرفته و بیشتر آثار خود را بیگمان به قصد تیمّن و تبرک، در روزهایی خاص به پایان رسانده است: 21 رمضان، عید قربان، 7 شعبان (بنا بر برخی روایات: زادروز امام علی علیه السلام)، نیمه شعبان و شگفتا که درگذشتش نیز سحرگاه 19 رمضان است.»
لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/812649/