وضعیت اسفناک مردم ایران در دوران رضاخان/ دوزخ فقر و فلاکت!
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام خراسان - "جبار امرایی" نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر در یادداشتی برای خبرگزاری تسنیم به وضعیت اقتصادی ایران و معیشتی مردم در دوران پهلوی و رضاخان پرداخته است. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، یکی از افسانههای بیپایه و اساسی که در مورد حکومت رضاخان مطرح میشود، تحول اقتصادی ایران در آن دوران است.
به گونهای که وضعیت مردم در زمان حکومت رضاخان آنچنان توصیف میشود که گویی ایران یکی از پیشرفتهترین کشورهای منطقه بوده است، اما اکثر پیشرفتها و دستاوردهایی که به رضاخان نسبت داده میشود، در واقع ساخته و پرداخته درباریان جیرهخوار پهلوی و انگلیسیها است که برای او جعل کردهاند.
تسلط بهائیان بر مراکز حساس ایران در دوران پهلویتاراج منابع ایران در دوران پهلوی/بهنام شاه بهکام استعمارفصل سیاه تاریخ رضاخان؛ قتلعام عشایر و بمباران هوایی مردم! در این باره، چارلز سی هارت، وزیر مختار آمریکا، میگوید: «همه به اصطلاح پیشرفتهایی که در دوران حکومت رضا شاه از آن سخن میرود، ظاهری و افسانهای است که به دست انگلیسیهای زیرک بافته شده است.¹»
واقعیت این است که رضاخان از نظر سطح سواد، شخصی بیسواد بود و هیچ چشمانداز درستی نسبت به اقتصاد و معیشت مردم نداشت. ماروین زونیس، استاد برجسته دانشگاههای آمریکا، در کتاب خود«طبقه ممتاز سیاسی ایران» مینویسد: «دامنه بیسوادی رضاخان بهعنوان یک شاهنشاه نکته مبهمی است، ولی مسلم است که او هرگز سواد کافی نداشته است.²»
محمد قلی مجد، استاد دانشگاه پنسیلوانیا، در مورد سطح درک و فهم رضاخان از مسائل اقتصادی مملکت مینویسد: «رضا شاه هم درست به همان اندازه اسلافش، طرز فکری شرقی دارد و شاید کمسوادترین فرمانروای ایران در طول چند قرن اخیر باشد. من و امثال من خیلی از سیاستهای تمرکز قدرت، بهبود وضعیت عمومی کشور و غیره شاه تعریف و تمجید میکردیم، ولی گویا متأسفانه از اهداف نهایی این سیاستها غافل بودهایم... شاه هرگز نجات تودههای محروم و فقیر ایران، یعنی چهار پنجم جمعیت 13 میلیونی این مملکت، را از زندگی نکبتبارشان جزئی از وظایف پادشاهی خود نمیداند.³»
این سطح سواد و دانش رضاخان باعث شد که در دوران حکومت او، مردم ایران یکی از فلاکتبارترین اوضاع تاریخی خود را تجربه کنند.
جان فوران، استاد برجسته دانشگاه کالیفرنیا، در مورد تأثیر کارهای صورتگرفته توسط رضاخان مینویسد: «در بخش کشاورزی نه اصلاحات ارضی صورت گرفت و نه در بهرهوری تولید تغییری ایجاد شد. تولید با افزایش جمعیت بالا رفت، اما دهقانان از حداقل معیشت برخوردار بودند. بخش قبیلهای بهدلیل تلاشهای دولت برای اسکان سخت دچار آشفتگی شد، و عدهای از مردم ایلات در این فرآیند جان باختند. تولید شبانکاری نیز کاهش یافت. در بخش شهری که دولت همه تلاشهای تحولگرایانهاش را متمرکز کرده بود، برای اکثریت مردم بهبود در زندگی روزمره حاصل نشد. سطح زندگی از نظر درآمد، رژیم غذایی، مسکن، بهداشت و آموزشوپرورش چندان بهبود نیافت. صنعتی شدن و مداخله دولت در تجارت خارجی بهمنظور احداث راهآهن به یک اقتصاد تورمی بلندمدت پس از سال 1312 انجامید. بهطوریکه در سال 1320 قیمتها دو برابر شد، اما مزدها با تورم افزایش نمییافت. تولید ناخالص ملی در فاصله 1304 تا 1319 دو برابر شد، اما نابرابری درآمدها بیشتر گردید. بخش روستایی تاوان غذای ارزان شهرنشینان را پرداخت میکرد، و تودههای شهری هم بار سنگین مالیاتها را بهجای سرمایهداران بر دوش میکشیدند و منافع کلان سرمایهداران از قبل آنها تأمین میشد.⁴»
جان فوران در ادامه توصیفات خود از وضعیت ایران در دوران رضاخان مینویسد: «سطح زندگی دهقانان ایرانی در اواخر سلطنت رضاخان قابل قبول نبود. رژیم غذایی یک خانواده معمولی به این شکل بود: صبحانه: نان و چای ناهار: نان و ماست شام: نان و ماست و چای⁵»
دکتر محمد قلی مجد نیز در مورد شرایط مردم آن زمان میگوید که با وجود ارزش مشابه دلار و ارزهای خارجی، وضعیت زندگی مردم همچنان تاسفبار بوده است: «دستمزدها فقط کفاف بخور و نمیر مردم را می دهد، و یک کارگر معمولی روزانه 4 تا 10 ریال یا به طور متوسط 8 ریال بیشتر دستمزد ندارد. صرف نظر از نرخ برابری ریال با ارزهای خارجی، با یک ریال فقط می توان یک قرص نان سفید خرید؛ به عبارت دیگر یک کارگر باید 3 تا 7 ریال بابت غذای روزانه اش بپردازد. بنابراین، می بینید که این دستمزدها حتی کفاف تأمین غذای یک خانواده را هم نمی دهد؛ برای همین اکثر کارگران رژیم گرسنگی دارند که شامل چای، نان سیاه، پنیر و پیاز، گاهی اوقات مقداری سبزی و انگور و به ندرت برنج و گوشت ارزان قیمت است. حتی پولی برای خرید لباس کافی یا داشتن رؤیای تجملاتی چون تحصیل فرزندان نمی ماند. گاه همسر یا همسران یک کارگر به همراه بچه ها کار می کنند تا خانواده در آمد بیشتری داشته باشد و سطح زندگی قدری بالاتر برود.⁶»
گزارشهای زیادی درباره وضعیت اسفناک مردم در زمان رضاخان وجود دارد. برای مثال، آرتور چستر، میلسپو مشاور سابق وزارت تجارت خارجی ایالات متحده، که برای سازماندهی وزارت دارایی ایران استخدام شد، در کتاب «آمریکاییها در ایران» مینویسد:
«توده مردم تنها اندکی بیشتر از حداقل معاش را دارند و تنها کمی بهتر از حیوانات در کلبههایی غارمانند و در میان فلاکتی وحشتناک زندگی میکنند.⁷»
اینها تنها بخشی از وضعیت مردم در دوران رضاخان است که برخی سعی دارند با تحریف تاریخ، آن را طور دیگری به مردم ایران نشان دهند. اما هرچه تلاش کنند، اسناد معتبر تاریخی به وضوح نشان میدهند که ادعاهای آنها نادرست است.
با وجود وضعیت ناگوار مردم در دوران رضاخان، خود او در طول حکومتش بیشتر به فکر پر کردن حسابهای بانکی شخصیاش بود. شاید به این دلیل که در دل خود میدانست دیر یا زود از حکومت برکنار خواهد شد. از این رو، تا توانست، حسابهای بانکیاش را پر کرد. پولهایی که میتوانست وضعیت زندگی مردم را دگرگون کند و تحولی جدی در معیشت آنان ایجاد نماید، اما به جای این کار، تمام این منابع صرف منافع شخصی او شد.
عباس ملکزاده میلانی، مدیر برنامه مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد، در کتاب خود مینویسد: «فروغی (نخستوزیر وقت) در جلسه مجلس اعلام کرد که رضا شاه مبلغ باورنکردنی 68 میلیون ریال (برابر با 4.25 میلیون دلار) در حسابهای شخصی خود در بانکهای ایران داشت. در آن زمان، موجودی حسابهای رضا شاه معادل 46 درصد نقدینگی کل کشور (جمع کل پولهای صادر شده از بانک ملی ایران) بود... این مبلغ پس از امضای سند رسمی به شاه جوان تعلق گرفت!⁸»
فتحالله نوری اسفندیاری، رئیس مجلس در زمان رضاخان، نیز به نقل از روزنامه تایمز مینویسد: «دارایی رضاخان طبق برآورد دقیقی که شده، معادل 10 میلیون لیره انگلیس در بانکهای خارجی بود.⁹»
این موارد تنها گوشهای از ثروتهای انباشته شده در حسابهای بانکی رضاخان است که در سایه بیتوجهی به وضع معیشتی مردم، به ثروت شخصی او افزوده میشد. در این میان، شاید بهترین تعبیر از حکومت رضاخان را مشاور رئیسجمهور آمریکا، میلسپو، به کار برده باشد که درباره این دوران مینویسد: «میراث رضاشاه حکومتی فاسد، محصول فساد و برای فساد بود. به طور کلی، او کشور را دوشید، دهقانان، ایلات و کارگران را از پای درآورد و از زمینداران مالیات و عوارض سنگین دریافت کرد.¹⁰»
این گفتهها به وضوح نشان میدهند که رضاخان بیشتر به دنبال تقویت قدرت شخصی خود بود تا بهبود وضعیت مردم و آنچه که برخی در مورد وضعیت خوب مردم در آن دوران نقل می کنند افسانه ای بیش نیست.
منابع:
1_کتاب رضاشاه و بریتانیا بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، نوشته محمد قلی مجد، ترجمه مصطفی امیری، ص173
2_کتاب ایران سراب قدرت، نوشته رابرت گراهام، ترجمه فیروز فیروزنیا، ص65
3_کتاب رضاشاه و بریتانیا بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، نوشته محمد قلی مجد، ترجمه مصطفی امیری، صص77_78
4_کتاب مقاومت شکننده، نوشته جان فوران، صص 365_366
5_همان،ص349
6_کتاب رضاشاه و بریتانیا بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، نوشته محمد قلی مجد، ترجمه مصطفی امیری، ص470
7_کتاب آمریکاییها در ایران، دکتر آرتور میلسپو، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ص112
8_کتاب نگاهی به شاه، نوشته عباس ملک زاده میلانی، ص107
9_کتاب رضاخان در گذرگاه تاریخ، فتح الله نوری اسفندیاری، ج2، ص991(روزنامه تایمز-22سپتامبر1941)
10_کتاب تاریخ ایران مدرن، نوشته یرواند آبراهامیان، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، ص169
انتهای پیام/
لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/819342/