بزرگنمايي:
پیام خراسان - بیست و سه نفر، گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی بودند که در جریان جنگ ایران و عراق در سال 1361 به اسارت نیروهای عراقی درآمدند؛ این گروه کم سن و سال که بین 13 تا 17 سال داشتند، در اردیبهشت 1361 در مرحله مقدماتی عملیات بیتالمقدس در مناطق مختلف جبهه اسیر شدند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، بیست و سه نفر، گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی بودند که در جریان جنگ ایران و عراق در سال 1361 به اسارت نیروهای عراقی درآمدند؛ این گروه کم سن و سال که بین 13 تا 17 سال سن داشتند، بیشتر از تیپ ثارالله کرمان اعزام شده بودند و در اردیبهشت 1361 در مرحله مقدماتی عملیات بیتالمقدس در مناطق مختلف جبهه اسیر شدند.
صدام، پس از آگاهی از این موضوع و دیدن گزارش اسارت قوای ایرانی به دلیل شکست در خرمشهر، سعی میکند از این ماجرا سوءاستفاده و به نفع خود بهرهبرداری تبلیغاتی کند، بنابراین دستور میدهد که آنها را از بقیه اسرا جدا کنند و به کاخش آورند.
در دیداری که این نوجوانان با صدام حسین داشتند وی سعی میکند تا با اظهار به ناراحتی از این موضوع و با بیان اینکه کودکانی بیش نیستند که به زور به جنگ فرستاده شدند، با آنها احساس همدردی کند؛ بنابراین به دختر کوچکش میگوید که شاخه گلهایی را به آنها دهد و پس از گرفتن عکس یادگاری با آنها، میگوید که بزودی با موافقت کمیته بینالمللی صلیب سرخ، این 23 نفر را به ایران منتقل میکند.
مطبوعات عراق پس از این ماجرا فیلمها و عکسهایی از آنها منتشر میکنند و در تیتر روزنامههای عراق جمله معروف صدام را مینویسند: «کل اطفال العالم اطفالنا» همه بچههای دنیا بچههای ما هستند!
این 23 نفر که در موضع انفعالی قرار گرفته بودند اعتصاب غذا میکنند تا به جمع دیگر اسیران بازگردند. آنها در نهایت پس از اتفاقات زیادی به خواسته خود میرسند ولی تا روز 26 مرداد 1369 در اسارت میمانند.
اسیر ایرانی دیگری به نام ملاصالح قاری مترجم صدام در این دیدار بود که بعد از بازجویی، با نامه سید علیاکبر ابوترابیفرد، روحانی آزاد شده از اسارت، بیگناهی وی اثبات شده رفع اتهام میشود.
اسامی این 23 نفر به شرح زیر است:
علیرضا شیخ حسینی
محمد ساردویی
ابوالفضل محمدی
حمید تقیزاده
منصور محمودآبادی
عباس پورخسروانی
سید عباس سعادت
یحیی دادی نسب (قشمی)
حسن مستشرق
احمد علی حسینی
محمد باباخانی
یحیی کسایی نجفی
رضا امام قلیزاده
حمیدرضا مستقیمی
حسین قاضیزاده
مجید ضیغمی نژاد
جواد خداجویی
محمود رعیت نژاد
سید علی نورالدینی
محمد صالحی
حسین بهزادی
احمد یوسفزاده مولایی
سلمان زادخوش

کتاب آن بیست و سه نفر کتاب آن بیست و سه نفر اثر احمد یوسف زاده حاوی خاطرات بیست و سه نوجوانان است که توسط ارتش بعث، در عملیات بیت المقدس به اسارت درآمدند و دیکتاتور عراق سعی داشت از این نوجوانان برای ایجاد جنگ روانی علیه ایران استفاده کند.
نگارش این کتاب از روی دستنوشتههای سال 1370 احمد یوسف زاده است و متن فیلم مستند مهدی جعفری که حاوی ساعتها مصاحبهی دکتر محمد شهبا با افراد گروه بیستوسه است، از این رو، خواننده میتواند مطمئن باشد آنچه در این کتاب میخواند تخیل و قصهپردازی نیست؛ بلکه روایتی است از آنچه این 23 نفر دیده و از سر گذراندهاند.
متن تقریظ مقام معظم رهبری برای کتاب آن 23 نفر:
در روزهای پایانی 93 و آغازین 94 با شیرینی این نوشتهی شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرینکام شدم و لحظهها را با این مردان کم سال و پرهمت گذراندم. به این نویسندهی خوش ذوق و به آن بیست و سه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همهی این زیبائیها، پرداختهی سرپنجهی معجزهگر اوست درود میفرستم و جبههی سپاس بر خاک میسایم.
یک بار دیگر کرمان را از دریچهی این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناختهام، دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.
در بخشی از متن کتاب آن بیست و سه نفر میخوانید:
همه راهها، به جز راهی که به اسارت ختم میشد، یکی بعد از دیگری بسته شده بود. تن دادن به اسارت آخرین راهی است که یک جنگجو به آن میاندیشد. اما، وقتی خشابهایت خالی باشد و تانکهای دشمن محاصرهات کرده باشند و پیاده نظام آنها لولۀ تفنگش را به سویت نشانه رفته باشد، تن دادن به اسارت اولین فکری است که مثل طوفان توی مغزت میپیچد و دیوانهات میکند.
دیدن دشمن از نزدیک حس غریبی دارد. استشمام بوی ادکلنی که زده است، نحوۀ لباس پوشیدنش، طرز نگاه و رنگ پوستش، تُن صدا و زبان گفتوگویش، همه و همه به تو میگویند که دشمن در یک قدمی توست؛ دشمنی که همیشه به او فکر کردهای، دشمنی که تا آن لحظه فقط انفجار توپ و خمپارهاش را دیدهای حالا تفنگش را از فاصلۀ دو متری به طرف تو گرفته است و از تو میخواهد دستهایت را بالا ببری و تسلیم او بشوی.
سرباز عراقی تفنگش را به سمت من و حسن، که اکبر را با خود میبردیم، گرفت. دستور داد اکبر را روی زمین بنشانیم. نشاندیم. سرباز خیره شده بود به من و داشت قد و قامتم را نگاه میکرد. از نگاهش معلوم بود دیدن من برایش غیر منتظره است. لابد او از ایرانیها تصویر دیگری در ذهن داشت و دیدن من، که نوجوانی بودم لاغر و استخوانی، با تصویر خیالی او همخوانی نداشت. نزدیکتر شد. چشمش افتاد به سربند سبز «یا زهرا» که بسته بودم روی کلاه آهنیام. غیظش گرفت. به تلخی خواست بازش کنم. کردم. سرباز نزدیکتر شد. نگاهش پر بود از ترحم. داشت به عربی چیزهایی میگفت. فقط معنای «طفل صغیر» را از همۀ حرفهایش فهمیدم. او دلش به حال من سوخته بود. به همین دلیل نزدیک آمد و صورتم را بوسید و گفت: «الله کریم!» این لفظ امیدوارکننده را سرباز عراقی درست همانجایی به من گفت که شب قبل من به اسیر عراقی گفته بودم «لا تخف» و او به زنده ماندن امیدوار شده بود. روزگار چقدر زود کار من را جبران کرده بود! 》

فیلم 23 نفر فیلم سینمایی 23 نفر از سری فیلمهای دفاع مقدس به کارگردانی مهدی جعفری و مشاور کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا با هنرمندی 23 نوجوان از سراسر ایران اسلامی و با حضور مجید پتکی و با ایفای نقش و بدلکاری صحنههای عراق ابوالفضل امیری موزیسین و بازیگر نوپا و مستعد کورد-فارس محصول سال 1397 است؛ این فیلم برای نخستین بار در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در تاریخ 20 آذر 98 در سینماهای ایران اکران، و در دوم فروردین 1400 در شبکه نمایش خانگی شبکه سه صدا و سیما منتشر شد
خاطرات این گروه کم سن و سال که بین 13 تا 17 سال سن داشتند از دوران اسارت، در قالب کتاب آن بیست و سه نفر توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است که به همراه کتاب ملأ صالح دستمایه ساخت این فیلم شد.
مجید پتکی، سعید آلبوعبادی، رضا نوری، عبدالحلیم تقلبی، مالک محمدآبادی، حسین پوریده، محمد رشنو از بازیگران این فیلم هستند.

داستان فیلم سینمایی 23 نفر:
فیلم «23 نفر» با تمرکز بر زندگی 23 نوجوان ایرانی اسیر شده در عراق و بررسی رفتارهای این گروه از زمان اسارت تا پذیرفته شدن درخواستشان، یک طیِ طریق زیبا دوره نوجوانی تا جوانی را نشان میدهد تا آنها «مرد» شوند.
یکی دیگر از برکات فیلم 23 نفر، حضور حاج قاسم سلیمانی در سیزدهم مهر 1397 از پشت صحنه فیلم بود و نمایی از فیلم در حضور او فیلمبرداری شد؛ آن 23 نفر، همشهریان و همرزمان سردار سلیمانی بودند؛ سردار، آنها را به خوبی میشناخت؛ در آن روز، برخی از آن افراد به صحنه فیلم آمده بودند که ملأ صالح قاری نیز جزو بود.

کد خبر 781543