بزرگنمايي:
پیام خراسان - مفهوم آدم و حوا بهعنوان نخستین انسانهای زمین و داستان زندگی آنها در باغ عدن یکی از باورهای محوری ادیان ابراهیمی، بهویژه مسیحیت است. در حالی که این داستان به نظر بسیاری افسانهای است، شواهد علمی و تاریخی اخیر نشان میدهد که بخشی از این روایت ممکن است ریشه در واقعیت داشته باشد.
در ادامه، نگاهی به شواهد و نظریههای مختلف درباره باغ عدن و ارتباط آن با آغاز تمدن انسانی خواهیم داشت.
باغ عدن: از افسانه تا واقعیت
در کتاب مقدس، باغ عدن بهعنوان سرزمینی زیبا و پرنعمت توصیف شده است. بر اساس روایت، رودخانهای از باغ عدن سرچشمه گرفته و به چهار شاخه تقسیم میشود: فرات، دجله، جیحون، و پیشون. با وجود شناختهشدن دجله و فرات در جغرافیای مدرن (واقع در عراق)، محل دقیق جیحون و پیشون همچنان نامعلوم است.
یکی از معتبرترین نظریهها، باغ عدن را در منطقهای به نام «میانرودان» یا بینالنهرین قرار میدهد. این منطقه، که که میان دو رود دجله و فرات جای گرفته، امروزه شامل بخشهایی از عراق، سوریه و ترکیه است.
بر اساس تحقیقات پروفسور اریک کلاین، باستانشناس دانشگاه جرج واشنگتن، این منطقه با توصیفات کتاب مقدس تطابق دارد. او در کتاب From Eden to Exile مینویسد: «این نظریه از نظر متنی منطقی به نظر میرسد، زیرا روایت کتاب مقدس باغ عدن را «در شرق» یعنی شرق اسرائیل معرفی میکند و رودخانههای دجله و فرات را نیز ذکر کرده است.»
بینالنهرین همچنین بهعنوان خاستگاه انقلاب نوسنگی شناخته میشود. در این دوران (10 تا 20 هزار سال پیش)، انسانها نخستین گیاهان و حیوانات را اهلی کردند. خاک غنی این منطقه، معروف به «هلال حاصلخیز»، شرایط مناسبی برای کشاورزی و تشکیل نخستین سکونتگاههای دائمی فراهم کرد. پروفسور کلاین بر این باور است که این منطقه بهویژه پس از اختراع سیستم آبیاری در هزاره چهارم پیش از میلاد، به نوعی «بهشت کشاورزی» تبدیل شد.
شباهتهای اسطورهای: ارتباط داستانهای باستانی و کتاب مقدس
روایت خلقت در کتاب مقدس شباهتهای چشمگیری با اساطیر باستانی بینالنهرین، بهویژه داستان سومری «انوما الیش»، دارد. این اسطوره، آفرینش آسمان و زمین را از آبهای اولیه روایت میکند که بسیار به توصیفات کتاب مقدس نزدیک است.
برخی از باستانشناسان بر این باورند که بهترین توضیح برای شباهت میان اسطوره سومری و داستان آفرینش در کتاب مقدس این است که این اسطوره در طول سالها منتقل شده و سرانجام در قرن دوم پیش از میلاد به اسرائیلیها رسیده است.
اگر این نظریه درست باشد، ممکن است داستان آدم و حوا بازتابی از یک روایت کهن درباره آغاز تمدن انسانی در حوالی ایران امروزی باشد.
آدم و حوای ژنتیکی: ریشههای مشترک همه انسانها
باور به این که تمام انسانها از یک زن و مرد اولیه (آدم و حوا) منشأ گرفتهاند، یکی از پایههای اصلی داستان آفرینش در ادیان ابراهیمی است. اما شواهد علمی نشان میدهد که اگرچه این داستان در معنای سنتی خود درست نیست، برخی از عناصر آن ممکن است بر اساس واقعیتهای ژنتیکی و تاریخی توضیحپذیر باشد. در این بخش، به یافتههای علمی درباره «آدم کروموزوم Y» و «حوا میتوکندریایی» و دیدگاههایی درباره امکان وجود یک زوج اولیه میپردازیم.
حوای میتوکندریایی
دانشمندان معتقدند که تمام انسانهای زنده میتوانند DNA میتوکندریایی خود را به یک زن مشترک، موسوم به «حوای میتوکندریایی»، ردیابی کنند. این DNA که فقط از مادر به فرزندان منتقل میشود، نشاندهنده آن است که هر نسل از زنان، بهتدریج بسیاری از خطوط ژنتیکی زنانه را از دست داده است.
آدم کروموزوم Y
همچنین، مردان امروزی کروموزوم Y خود را از «آدم کروموزوم Y» به ارث بردهاند. این فرد، مشابه حوا میتوکندریایی، از نظر ژنتیکی نیای مشترک تمام مردان زنده است.
محاسبه سن آدم و حوا ژنتیکی
در سال 1987، پژوهشگران با بررسی DNA میتوکندریایی 147 نفر از نقاط مختلف جهان، تخمین زدند که حوا میتوکندریایی حدود 200 هزار سال پیش در آفریقا زندگی میکرده است. مطالعات مشابه در سال 2013 نشان داد که آدم کروموزوم Y نیز حدود 180 تا 200 هزار سال پیش زندگی کرده است.
آیا این دو نفر زوج بودهاند؟
نه. هیچ شواهدی وجود ندارد که این دو نفر در یک زمان یا مکان زندگی کرده باشند، چه برسد به این که زوجی بوده باشند که همه انسانها از آنها متولد شدهاند. آدم و حوا ژنتیکی تنها بهعنوان نیای مشترک ما شناخته میشوند و این ارتباط نتیجه احتمالات آماری است، نه یک مداخله الهی یا داستان تاریخی.
آیا علم میتواند با داستان کتاب مقدس سازگار باشد؟
برخی دانشمندان تلاش کردهاند روایت علمی و دینی را با هم تطبیق دهند. دکتر جاشوا سوا میداس، زیستشناس دانشگاه واشنگتن، معتقد است که هیچ مانعی علمی برای پذیرش این که انسانها از یک زوج اولیه منشأ گرفتهاند، وجود ندارد. او در مقالهای در نشریه Perspectives on Science and Christian Faith نوشته است که ممکن است تمام انسانهای زنده از یک زوج خاص (آدم و حوا) که در کتاب مقدس به آنها اشاره شده، ریشه گرفته باشند.
با این حال، سوا میداس بر این نکته تأکید دارد که این فرضیه، وجود آدم و حوا را ثابت نمیکند. او تنها نشان میدهد که نظریههای تکاملی مانع از پذیرش این امکان نیستند.
پروفسور ویلیام لین کریگ، فیلسوف دانشگاه هیوستون، پا را فراتر میگذارد و معتقد است که آدم و حوا ممکن است نخستین انسانهای «واقعی» بوده باشند. او با استفاده از معیارهایی مانند توانایی تفکر انتزاعی، برنامهریزی پیچیده، و استفاده از نمادها، استدلال میکند که نخستین انسانها احتمالاً حدود 750 هزار تا 1 میلیون سال پیش و بهعنوان گونهای از انسان هایدلبرگی ظاهر شدهاند.
اگرچه این ادعا غیرممکن نیست، اما شواهد قطعی و مثبتی نیز ارائه نمیکند. حتی اگر انسان هایدلبرگی نخستین انسانها بوده باشند و انسانها از یک جفت واحد به وجود آمده باشند، دلیلی وجود ندارد که این جفت تنها انسانهای روی زمین در آن زمان بودهاند.
علاوه بر این، اگر آدم از گونه انسان هایدلبرگی بوده باشد، نمیتوانسته در مکانی که بهعنوان باغ عدن در عراق پیشنهاد شده، زندگی کرده باشد.
پذیرفتن این ایده که آدم و حوا حتی انسان خردمند هم نبودهاند، احتمالاً چالشهایی جدی برای برخی از متفکران محافظهکار مسیحی ایجاد خواهد کرد.