نقد از ادبیات ما رخت بسته است/ سفارشینویسی آفت داستان کوتاه
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام خراسان - داور جایزه جلال از نبود نقد در ادبیات امروز ایران انتقاد کرد و در ارزیابی خود از آثار داستان کوتاه گفت: سفارشینویسی یکی از آفتهای این دوره داستان کوتاه بود. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ورود رمان به ایران را میتوان همزمان با ورود مدرنیته دانست. جامعه ایرانی، در پی تحولاتی که از اواخر دوره قاجار به مرور در خود شاهد بود، در زمینه ادبیات و شیوههای بیان ادبی نیز درون تحولاتی قرار میگرفت که به سرعت در حال انجام و گسترش بودند.
این تحولات که در دوره پهلوی اول و دوم به اوج میرسیدند و جامعه ایرانی را با نوآوریهای بسیاری مواجه میکردند، سبب پدیدآیی گونهای ادبی (در تعریف عامتر و جهانیتر آن) به نام "رُمان" شدند.
رمانها از ابتدای دوران معاصر ادبیات ایران تاکنون رشد و تغییرات بسیاری را تجربه کردهاند و میکنند که متأثر از شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی بوده است؛ با این همه چند سالی است که ادبیات داستانی از دوران اوج خود در دهههای 70 و 80 فاصله گرفته و به گفته منتقدان، بیشتر به گرتهبرداری از رمانهای غربی روی آورده است.
در دورههای اخیر، داوران بخش رمان، از کیفیت نامناسب رمانهای ایرانی، موضوعات تکراری و زرد، کپیبرداری از داستانهای ترجمه شده و فقدان اقلیم در رمانهای ایرانی به عنوان مهمترین زنگخطرهای ادبیات داستانی نام برده بودند. رمانهایی که به گفته آنها نه در شأن جایزه جلال بودند و نه تفکر جلال را دنبال میکردند.
هفدهمین دوره جایزه جلال فردا با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان میدهد، در این دوره 396 اثر در حوزه داستان کوتاه ارزیابی شدند، ارزیابی این آثار را قاسمعلی فراست، محمدرضا گودرزی و علیرضا ایرانمهر بر عهده داشتهاند.
خبرگزاری تسنیم با قاسمعلی فراست درباره کم و کیف آثار این دوره گفتوگویی داشته است، فراست از درخشش آثاری در این حوزه از نویسندگان تازه خبر داده والبته از سفارشینویسی نیز گلایه داشت. این گفتوگو به شرح ذیل است:
* تسنیم: در هفدهمین دوره حوزه داستان کوتاه به لحاظ کمی با رشد آثار مواجه بوده است، این رشد نشانه چیست؟
من رشد کمی را لزوماً نشانه رشد کیفی نمیبینم، چه بسا ممکن است که کتاب در حوزهای بسیار اندک منتشر شود، اما چندین کار درخشان در آن میان وجود داشته باشد که با همه کارهای قبلی متفاوت است، هم به لحاظ مضمون و نوآوری های ساختاری و هم استعددهایی شناسایی شوند که تا پیش از آن گمنام ماندهاند، بنابراین من مبنای کار را کیفیت میدانم، خیلی به کمیت توجه ندارم.
البته ممکن است، مثلا به لحاظ آماری بتوان تفاسیری از کمیت آثار منتشر شده در یک حوزه داشت، ولی در داوریها نباید به کمیت دل بست.
* تسنیم: سوال بنده از این جهت بود که این افزایش کمی آثار به تناسب با افزایش کیفی نیز همراه بوده یا ناشی از کتابسازی و علاقه مولفان برای انتشار آثارشان است؟
بله، اخیراً چند سال است، نویسندگانی که ناشر تمایلی به انتشار آثارشان ندارد، با هزینه و پول شخصی اقدام به چاپ کتاب میکنند که به نظر من مفهوم کتابسازی است و تولید ادبیات نیست، برای ناشر و برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز مهم نیست که کیفیت کتاب چاپ شده به لحاظ محتوایی چگونه است، ناشر به هزینههای چاپ میاندیشد و برای ارشاد نیز خلاف موازین نبودن محتوا مهم است.
از 396 اثر منتشر شده در حوزه داستان کوتاه، 60 اثر به مرحله نهایی رسیدهاند که آثار قابل توجه و درخوری هستند، از این میان نیز 5 اثری که به مرحله نهایی رسیدهاند، قابل دفاع، ارزشمند و به یادماندنی هستند، من به عنوان داور در حین مطالعه این کتابها، مدام نویسنده را تحسین میکردم که چه نکته زیبایی را مطرح کرده چه نگاه هنرمندانهای داشته و برایم بسیار خوشایند بودند.
*تسنیم: یکی از آسیبهای سالهای اخیر ادبیات ما چه در حوزه داستان کوتاه و چه رمان و داستان بلند، دور شدن از المانهای ایرانی و بومی و گرتهبرداری از رمانهای غربی عنوان شده است، در دورههایی از جایزه جلال، هیئت داوران در بیانیههای پایانی خود از این موضوع انتقاد نیز کردهاند، در ایندوره آثار داستان کوتاه چقدر با فضای ایران نزدیک بود، به عبارت دیگر داستانها چقدر ایرانی و در اقلیم ایران بود؟
بله کاملا درست است، این آسیبی است که ادبیات امروز ما به آن دچار است، من نویسنده جنوب کشور به جای اینکه از فرهنگ جنوب بنویسم و به غنای ادبیات سرزمینم تنوع فرهنگی دهم، به جای اینکه آداب و رسوم شمال و فرهنگ کردستان و غرب کشور را به عنوان نویسنده غرب کشور بنویسم، برای اینکه کارم دیده شود، فکر میکنم اگر به لهجه تهرانی بنویسم و پایتختی به قضیه نگاه کنم، شمارگان کتابم بالا میرود، غافل از اینکه فرهنگ هر کشوری به نظر من مادامی زنده میماند، بارور و پایدار میشود که به گونههای مختلف فرهنگی در آن توجه کنیم، فرهنگ ایرانی مجموعهای از فرهنگ لرستان، کردستان، آذربایجان، خوزستان و... است که موجب میشود، ما به تنوع فرهنگی برسیم.
* تسنیم: اگر بخواهید از ضعف موجود در داستان کوتاه و آثاری که در سال 1402 منتشر شدهاند، سخن بگویید به چه مواردی اشاره میکنید؟
یکی از موارد که همین دوری از تنوع فرهنگی و اقلیم بود، اما مورد دوم سفارشنویسی است، ناشران دولتی معمولا موضوعاتی را به نویسندگان سفارش میدهند، محدود کردن موضوعات و سوژهها موجب میشود ادبیات ما پله پله پایینتر برود، در این میان نویسندگانی هم هستند که روی پای خود میایستند و مستقل و شخصی به دلیل دغدغهای که به ادبیات دارند، مینویسند، که طبیعتا چیزی که از درون تراود و سفارشی نباشد، فاخرتر است.
*تسنیم: آقای فراست مضمامین داستان کوتاه در ایران چه اندازه دغدغههای اجتماع امروز ایران است؟ آیا نویسندگان ما به دنبال دغدغههای جامعه و مسائل و مشکلات ایران امروز هستند یا دغدغههای شخصی خود را در داستانها منعکس میکنند؟
به نظر من در ادبیات ما مسائل و دغدغههای جامعه امروز بازتاب دارد، اما انتشار برخی مسائل نیز برای نویسنده تبعاتی دارد، برای نمونه ممکن است ارشاد به محتوا مجوز ندهد، من کتابی برای نوجوان امروز در دست انتشار دارم که تابه حال 5 بار برای دریافت مجوز آن به وزارت ارشاد رفتهام، چرا؟ چون با ادبیات یک جوان کف خیابانی نوشته شده است.
* تسنیم: در مجموع ارزیابی شما از کیفیت آثار تولید شده در حوزه داستان کوتاه چگونه است؟
به نظر من هم مضامین متنوع و متفاوت بود هم زبان ادبی، چند اثری که به مرحله نهایی رسیدند. هم تنوع فرهنگی و قومی داشتند و هم ادبیات قومی در آنها رعایت شده بود، نوآوریهای تکنیکی داشتند، نثر نثر قابل دفاعی بود، کما اینکه دو کتاب به خصوص کتاب «آن پریزاد سبزپوش» را دوبار خواندم و از آن بسیار لذت بردم. آقای صفدری نویسنده این کتاب یک راننده تاکسی است، من به وجود این نویسنده افتخار کردم، چرا که توانسته داستانی بنویسد، با زبان قدرتمند و موضوعات متنوع ادبیات بومی را بیان کند.
* تسنیم: مسعود کوثری دبیرعلمی این دوره جایزه در گفتوگوهای پیشین خود جایزه جلال را در حکم سکویی برای پرتاب نویسندگان ایرانی به جوایز بینالملی دانسته است، در عین حال در نشست خبری این جایزه از رقابت تنگاتنگ بازار ترجمه با بازار تالیف در حوزه ادبیات سخن گفت و افزود که ما بازار را به کتابهای ترجمه باختهایم، به نظر شما مشکل کجاست؟ چرا نویسندگان ایرانی در جهان دیده نمیشوند؟ محدودیت زبانی تنها مشکل ماجراست یا ما در داخل با ضعفهایی در بدنه ادبیات مواجه هستیم؟
به نظر من چند علت برای این موضوع وجود دارد،اول اینکه وقتی نویسندههای قابل توجه و درجه یک ما کتابی چاپ میکنند، این کتابها خوب به جامعه معرفی نمیشوند، چون نقد در کشور ما متاسفانه جایگاه و پایگاه قبلی را ندارد، قبلا وقتی کتابی منتشر میشد، در رادیو و تلویزیون بررسی و نقد میشد، چندین جلسه نقد و بررسی چند ماه پس از انتشار کتاب برایش برگزار میشد، اما اکنون نقد بسیار اندک شده است، متاسفانه به نویسندگان برچسب زده میشود که این نویسنده حکومتی است یا آن نویسنده دگراندیش است پس با ما نیست و اثرش را کنار میگذارند.
ارزیابی 2600اثر در جایزه جلال/کمیت رمان در ایران غیرعادی است دلیل بعدی که موجب شده ادبیات ایران از ادبیات خارجی عقب بماند، این است که ما به سنتهای داستاننویسی و اقلیمهای جغرافیایی که میتواند در ادبیات بروز و ظهور پیدا کند، توجه نمیکنیم، برای نمونه مطالعه آثار برخی نوینسدگان مژل چوبک به خوبی سنتها و آداب و رسوم بوشهر را نشان میدهد، اما در ادبیات امروز ما جای این دست آثار خالی است وقتی تنوع فرهنگی در ادبیات مشاهده نشود، به سراغ ادبیات خارجی میرویم.
توجه به ادبیات خارجی نیز دو گونه است، برخی به صرف اینکه ادبایت آمریکا را اروپا یا روس است، کتابی را میخوانند و برخی دیگر حرفهای تر عمل میکنند و برایشان نویسنده و مترجم مهم است، البته وضعیت ترجمه هم تعریفی ندارد، برخی مترجمان بسیار بد ترجمه میکنند، این کاش وزارت ارشاد برای ترجمه آثار نیز یک ارزیابی داشت. اگر وزارت ارشاد به این درجه از رشد میرسید،سیاستگذاری فرهنگی درستی را در سالهای بعدی شاهد بودیم.
*تسنیم: آقای فراست هفده دوره از جایزه جلال، بزرگترین و البته گرانترین جایزه ادبی کشور میگذرد، اما بسیاری از فعالان فرهنگی معتقدند که جایزه جلال تاثیری در ادبیات ما نداشته است، شما با این گزاره موافقید؟ به
به نظر من منظور این است که آثار برگزیده جایزه جلال و کتاب سال و ... بازتاب بیرونی اندکی در بین مخاطبان دارد، یعنی صرف اینکه کتابی را جایزه جلال معرفی کند، موجب نمیشود، آن کتاب پرفروش شود. علت هم این است که هر دو جایزه چه جلال و چه کتاب سال، دولتی است، اما اگر این کتابها از زبان فردی معرفی شود که خودش اهل فرهنگ و اندیشه است، در جامعه محبوبیت و مقبولیت دارد، مشاهده کنید که چه میزان از اثر استقبال میشود.
* تسنیم: در سالهای اخیر بسیاری از کارشناسان و اهالی فرهنگ اذعان داشتهاند که جایزه جلال باید تفکر جلال را نیز اشاعه دهد، به نظر شما جایزه جلال تنها نام جلال را یدک میکشد یا باید اشاعه دهنده تفکر جلال نیز در ادبیات باشد؟
تا جاییکه من خبر دارم علت نامگذاری این جشنواره احترام و پاسداشتی بوده از جلال آل احمد، به خاطر تاثیری که در فرهنگ و ادبیات ما داشته و تا جاییکه من گشتم و جستم و پرسیدم نسبت مستقیمی با تفکر جلال ندارد. کسانی که در این 17 دوره؛ جایزه گرفتند نیز آدم های متفاوتی با دیدگاه متفاوتی بودهاند.
*تسنیم: پیشنهادی نیز برای بهتر برگزاری شدن جایزه جلال دارید؟
بله، روی سخنان من با سیاستگذاران فرهنگی و اهل فرهنگ است و آن این است که به محتوا توجه داشته باشند نه به نام صاحب محتوا، به صرف اینکه نویسندهای با ما همفکر نیست، اثرش کنار نرود، به نویسندگانمان برجسب روشنفکر و دولتی نزنیم.
انتهای پیام/
لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/811618/