هیمنه سازمان ملل برای مقابله با تروریسم دیگر قابل اعتماد نیست
اجتماعي
بزرگنمايي:
پیام خراسان - به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، بیستمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات 104 نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی، روز سهشنبه (10 مهرماه) در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجتالاسلام والمسلمین دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری، وزیری نماینده دادستان، خانواده شهدا و وکلای آنها و وکلای متهمان در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) بهصورت علنی در حال برگزاری است.
قاضی دهقانی در ابتدای جلسه با تسلیت شهادت سیدحسن نصرالله، رهبر جبهه مقاومت و فرماندهان همراه و شهدای محور مقاومت، گفت: امروز دل تمام آزادگان عالم برای جنایات تروریسم دولتی شکل گرفته در زمینها و سرزمینهای اشغالی فلسطین به درد آمده است. به عنوان رئیس دادگاه از نتانیاهو به عنوان یک فرد تروریست، که از هیچ جنایتی فروگذاری نکرده است نام میبرم. دنیا این جنایات را فراموش نکرده و برای تحقق صلح، عدالت و امنیت حرکت خواهد کرد. امروز تاریخ بشر و صفحات تمدنی آن به خون پاکترین انسانها رنگین میشود.
قاضی در ادامه خطاب به دبیر کل سازمان ملل، گفت: همزمان با برگزاری مجمع عمومی تصاویری از این ساختمان به دنیا مخابره شد که پلیدترین انسان به نام بنیامین نتانیاهو، داعیهدار مبارزه با تروریسم فرماندهی عملیات تروریستی را در خاک کشور دیگری انجام داده و رهبران قدرتمند محور مقاومت را ترور میکند.
وی ضمن بیان اینکه پیامی که دوره شما به دنیا میدهد این است که ای آزادگان عالم و ای کسانی که با ظلم و ستم مبارزه میکنید تروریستهای عالم و دولتهای تروریسم برای جنایت خود از هیچ فریب، خدعه و نقابی فروگذار نمیکنند و همزمان با مجمع عمومی سازمان ملل شنیعترین و وحشتناکترین اقدامات تروریستی در عالم را انجام میدهند، اظهار کرد: این تجربه تلخ و بسیار عبرت آموز به تمام مردم جهان این درس را میدهد که برای مقابله با تروریستها دیگر هیمنه سازمان ملل به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست. فرماندهی عملیات تروریستی از دل سازمان ملل و ترور رهبران قدرتمند محور مقاومت لکه ننگی است که هرگز از تارک این تمدن مدعی صلح و مبارزه با تروریسم پاک نخواهد شد.
قاضی دادگاه منافقین خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد، گفت: آقای دبیرکل در نهم دسامبر 1994 مجمع عمومی سازمان ملل با توافق عام داعیه تصویب جامعترین سند خود در نبرد علیه تروریسم بین المللی را فریاد زد که از آن پس تحت هیچ ملاحظه سیاسی، فلسفی، ایدئولوژیکی، نژادی، قومی یا هر انگیزه دیگری ترور در عالم قابل توجیه نیست؛ اما امروز در کنار اتاقهای شما در ساختمان مدعیان مبارزه با تروریسم تروریستترین دولتها شنیعترین ترورها را در عالم انجام میدهند.
وی افزود: ای مردم جهان، جمهوری اسلامی ایران و ملت بزرگ آن به عنوان بزرگترین قربانی ترور، حال و اوضاع مردم دردمند لبنان و محور مقاومت را بیش از هر ملت دیگری درک میکند؛ نظام مقدس ایران برای دستیابی به صلح و امنیت واقعی در جهان عزم جدی خود را برای مبارزه با تروریسم با سازوکارهای قانونی شروع کرده است و به نتیجه خواهد رسید.
حجتالاسلام و المسلمین دهقانی خطاب به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم جعلی صهیونیستی، گفت: مردم معترض سرزمینهای اشغالی که هم کیش تو هستند با دستان خود گلویت را میفشارند و در این بحر خونی که راه انداختهای غرقت خواهند کرد و برای فروپاشی این رژیم غاصب اشغالگر دیگر نیازی نیست تا چند جبهه متحد شوند و آن را ساقط کنند. امروز صدای مخالفین این اشغال، از گلوی همکیشان تو در سرزمینهای اشغالی به گوش میرسد و این تاوان این ظلم عیان در عالم است.
وی در ادامه این دادگاه تصریح کرد: با توجه به اینکه وکیل شکات، خانواده شکات، وکلای متهم و نماینده دادستان در جلسه حاضرند و حسب لایحه دریافتی یکی از وکلای متهمین با بیان و استناد به عذری موجه از جلسه غیبت داشته وکیلی از وکلای دیگر وکالت موکلین وی را پذیرفته است، دادگاه اعلام علنی بودن و رسمی بودن آن جلسه را آغاز میکند. وکیل شکات در جایگاه قرار گرفته و به بیان اظهارات خود بپردازد.
قاضی دهقانی خطاب به وکیل شکات گفت: براساس لایحه تقدیمی به دادگاه و نظر به تهدیدات گستردهای که علیه یکی از شهود پرونده انجام شده، تقاضای استماع شهادت ایشان به صورت غیر علنی شده است و دادگاه با رعایت نکات حفاظت شهود در زمان مقتضی شهادت ایشان را استماع میکند.
در ادامه کاظمی، وکیل شکات در جایگاه قرار گرفت و عنوان کرد: یکی از موارد مهم تعیین رابطه سببیت اقدامات تروریستی گروهک منافقین با سران و کادر اصلی آن است. با بررسی قوانین داخلی کشورهای در حال مبارزه با تروریسم به نظر میرسد مسئولیت کیفری اقدامات گروهکهای تروریستی متوجه کل اعضای آن گروهک میشود؛ به عنوان مثال براساس بند (ب) ماده 277 قانون کل جزای افغانستان اعلام شده است که شخصی که عضو سازمان تروریستی باشد به مجازات حبس طویل محکوم میشود. به نظر میرسد توجه به مسئولیت کیفری اقدامات تروریستی و توسعه آن به تمامی اعضای گروه و یا سازمان تروریستی از حیث سیاست جنایی دلایل موجهی داشته باشد که از جمله میتواند به مواردی اشاره کرد، 1_ بازدارندگی افراد از عضویت در گروهکهای تروریستی، 2- اهمیت موضوع تروریسم و حساسیت کشورها و نهادهای بین المللی به این موضوع به دلیل آثار مخرب آن در حوزههای زندگی بشر از جمله حق حیات و نظم و امنیت و اقتصاد، 3-علم و آگاهی تمام اعضای گروه تروریستی از عنصر معنوی گروه برای انجام اقدامات تروریستی، 4_ آمادگی اعضای گروه برای ساماندهی اقدامات تروریستی.
وی گفت: با توجه به نکات گفته شده درخواست داشتم بحث موضوع رابطه سببیت به عنوان یک موضوع پر اهمیت در جلسات آینده مورد بررسی قرار گیرد.
در ادامه کاظمی، وکیل شکات با طرح سوالی پرسید: یک موضوع مهم این است که آیا عضویت یک شخص در یک سازمان تروریستی میتواند به این منزله باشد که جرایمی که توسط آن سازمان انجام میشود قابل انتساب به تمامی اعضا باشد یا خیر؟
وی ادامه داد: شاید کسانی که به عنوان عضو در یک گروه تروریستی فعالیت میکنند به طور مستقیم در جنایات و اعمال خاص و جنایتکارانه مشارکت و حضور نداشته باشند، اما صرف حضور این اشخاص در آن گروه به نظر من میتواند منشا ایجاد مسئولیت کیفری برای اشخاص باشد.
وی با بیان اینکه از فلسفههای اعمال مجازات نسبت به اعمال مجرمانه در حقوق کیفری در همه دنیا بحث بازدارندگی است، تصریح کرد: یعنی باید مجازات به گونهای باشد که وقتی شخص مجرم در وضعیت جرم قرار گرفت سایر افراد به این مسئله توجه داشته باشند که در صورتی که این جرم اتفاق بیفتد برای آنها تبعات سنگینی دارد و هزینه آن بیشتر از منافع کوتاه مدتی است که برای آنها حاصل میشود.
کاظمی ضمن اشاره به این موضوع که صرف اینکه شخصی در داخل گروه تروریستی با افکار خود به این نتیجه برسد که در گروه تروریستی عضویت پیدا کند یا خیر میتواند منشأ تبعات، آثار و مقدماتی برای ارتکاب جرایم بعدی باشد، بیان کرد: مجازات باید به گونهای باشد که افرادی که به صورت بالقوه توانایی تبدیل شدن به یک بزهکار را دارند در حساب و کتاب خود به این نتیجه برسند که از شروع انجام به آن جرم انصراف دهند؛ بنابراین اعمال مجازات نسبت به افرادی که صرفا عضویت در گروه دارند هرچند هیچ یک از اعمال مجرمانه به صورت مستقیم به آنها قابل انتساب نباشد دارای اهمیت زیادی است. وجود خود شخص به طور عادی در یک گروه منشأ اتخاذ تصمیمات مجرمانه سنگینتری توسط آن گروه خواهد بود هرچند که افراد به صورت منفرد در اعمال جرایم ارتکابی مشارکت و معاونت نداشته باشند.
وکیل شکات ادامه داد: به همین لحاظ در بحث تروریسم، صرف اینکه شخصی عضو یک گروه شود، او را در معرض مسئولیت کیفری قرار میدهد، هرچند که دخالت مستقیمی در انجام عملیات تروریستی نداشته باشد و اگر هم داشته در دادگاه قابل اثبات نباشد.
وی ضمن اشاره به موضوع دیگر در این ارتباط و بیان اینکه مسئله دیگر نیز سوءنیت است، تصریح کرد: وقتی شخصی به عضویت یک گروه تروریستی در میآید این کار را با علم و آگاهی و قصد مشخص انجام میدهد، با آگاهی از اعمال مجرمانهای که این گروه مرتکب آنها شده و یا در حال ارتکاب شان است و یا مرتکب خواهد شد. همین سوءنیت در موضوع تروریسم اهمیت دارد، چرا که از بینبرنده امنیت و نظم جامعه است و میتواند منشا آثار سنگینی باشد و زمینه را برای ایجاد مسئولیت فراهم کند.
محمدرضا گلی اسکاردی شاهد اول است که اجازه میخواهم در جایگاه قرار بگیرد.
محمدرضا گلی اسکاردی عضو جدا شده از سازمان منافقین سپس در جایگاه قرار گرفت.
قاضی: آیا به عنوان شاهد شهادت میدهید؟
گلی: بله.
قاضی: مطلع باشید که هر زمان مشخص شود اظهارات شما به عنوان شاهد، کذب بوده تحت تعقیب قرار میگیرید، متوجه شدید؟
گلی: بله.
قاضی: آیا حاضرید شهادت دهید؟
گلی: بله. قسم میخورم به قرآن کریم که دست راستم روی آن است و به الله بالله والله تالله جز راستی نگفته تمام وقایع را مطابق واقع بیان کنم
این عضو جدا شده از سازمان منافقین سپس اظهار کرد: 23 سال در سازمان فعالیت داشتم و در ابتدای سال 67 به صورت رسمی و با مجوز از کشور خارج شدم، به ترکیه رفتم و از آنجا جذب سازمان شدم. مدتی در ترکیه در پایگاههای سازمان فعالیت داشتم و بعد از عملیات چلچراغ ما را به عراق اعزام کردند.
وی افزود: در آستانه عملیات فروغ بود که به عراق رفتیم و در عراق در قرارگاه اشرف مستقر شدیم و تا سال 90 این وضعیت ادامه داشت. در 19 فروردین 90 که با دکتر مالکی درگیری داشتم یک ماه بعد به همراه یکی از دوستانم که اهل گیلان است، طرح و برنامهای آماده کردیم و از قرارگاه اشرف فرار کردیم و سپس خود را به عراقیها معرفی کردیم.
گلیاسکاردی با بیان اینکه مدتی را در هتل مهاجر به سر بردیم که تحت نظارت صلیب سرخ بود، ادامه داد: وقتی خانوادهام مطلع شدند که من از سازمان جدا شدم در بغداد به دیدار من آمدند. البته تماسی که با خانواده داشتم در همان هتل برقرار شد، چون در اردوگاه اشرف تماس با خانواده ممنوع بود. سپس با تشویق و حمایت خانواده به ایران برگشتم. در حال حاضر 10 سال است که به ایران برگشتم، تشکیل خانواده دادم و زندگی جدیدی را آغاز کردم.
عضو جداشده منافقین اظهار کرد: من در سازماندهیها ثابت نبودم و جابهجا میشدم و یک مدتی در پشتیبانی و زمانی در ستاد تشکیلات بودم، در بخش ارتباط سازمان با بیرون از خودش کار کردم.
قاضی: آیا از ماموریتهایی که سازمان انجام میداد، مطلع بودید؟
گلی اسکاردی گفت: بله. من در ایران که بودم سربازی رفته و نزدیک به 2 سال هم در جبهه بودم و وقتی آنجا ما را ساماندهی کردند و به عرصه وارد شدیم، متوجه شدم این کاری که انجام میدهند جز خودکشی، نتیجه دیگری ندارد؛ چراکه همه را راه انداخته بودند و میخواستند همه را به تهران بفرستند و ما شبیه سیبلی در مقابل ارتش ایران بودیم، این روند در من جرقهای ایجاد کرد، بنده که امدادگر بودم، مجروحان را جمع کردم و سوار ماشین کردم و وقتی در ایستگاهی آنها را به ماموران عراقی تحویل دادم که مجروحان را به بغداد ببرند من نیز با انها رفتم و دیگر برنگشتم.
وی با توضیح اینکه من در همان یک روزی که در میدان حاضر شدم، شاهد بودم که افرادی را از کشورهای مختلف آوردند، این افراد اصلا سلاح را نمیشناختند، رجوی مخصوصا این افراد را به میدان نبرد آورده بود تا از آنها کشته بگیرد، بیان کرد: یک سری از افراد را هم از اسرای صدام به میدان آورده بودند، یکسری را نیز از اردوگاههای خود آورده بودند و اینها را در راستای اهداف خودشان به خدمت گرفته بودند و این افراد انگیزهای نداشتند، نیروی سازمانی نبودند و سازمان را نمیشناختند.
گلی اسکاردی با اشاره به اینکه با برخی از این افراد که صحبت میکردم آنها خواندن و نوشتن را بلد نبودند، بیان کرد: اینها را مثلا آورده بودند که بعد از جنگ به اروپا بفرستند. دست آنها به خون مردم خودشان آلوده است و تنها دلشان میخواست که کشته بگیرند و اعتبار در جامعه بین المللی کسب کنند و در اسناد بین المللی این طور ثبت شود که رجوی در ایران جایگاه دارد و او فردی است که مردم ایران برایش کشته میشوند.
این شاهد با بیان این که در عملیات مروارید هم من در صحنه بودم، گفت: وقتی رفته بودیم روی کوهها موضع بگیریم، به نیروهای عراقی گفته بودند که میخواهند نیروهایی از ایران بیایند و اشرف را محاصره کنند و ما باید از خودمان دفاع کنیم. بعد که درگیر شدیم، متوجه شدم افرادی را که برای مبارزه آوردند ایرانی نبودند، آنها از کردهای عراق و عشایر بودند که آنها را با توپ و تانک کشتند. رجوی انگیزهای جز کشتن بیگناهان نداشت.
قاضی: درباره انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در 7 تیر اطلاعی از اقدامات سازمان دارید؟
گلی اسکاردی پاسخ داد: اطلاعاتی کلی در این باره دارم. در نشستهایی که با رجوی بودیم، شاهد بودم که به خود درباره اقدام 7 تیر و 8 شهریور میبالید. چندین بار در نشستها دیدم که به خود میبالید و به اسم خشم خلق از آن نام میبرد. او میگفت 7 تیر کار ما (سازمان خلق) بود، نمیگفت که کار کلاهی یا شخص خاصی بود. میگفت ما با این اقدام توانستیم نظام جمهوری اسلامی را بی آینده کنیم. درباره ترورهایی هم که داشتند به صراحت بدون اینکه مطالب به بیرون از سازمان درز کند، میگفتند ما این کار را کردیم، میگفت که مدنی را ما زدیم، صیاد شیرازی را ما زدیم و آیت الله دستغیب، آیت الله اشرفی را زدیم و ترور آنها کار سازمان بود.
اسکاردی گفت: این افراد به هیچ کسی رحم نمیکردند و حتی کاسب و مردم عادی را ترور میکردند. قبل از اینکه کسی دست به سلاح ببرد سازمان برای اقدامات تروریستی برنامه ریزی کرده بود تا با نظام جمهوری اسلامی ایران درگیر شود.
قاضی گفت: برای صحبتهای خود باید سند داشته باشید. ساختار سازمان به چه شکلی بود و معمولا چه افراد از ماموریتها مطلع بودند؟
این شاهد گفت: فرماندهان رتبه بالا مانند خانم مهوش سپهری؛ این فرد بسیار خشن بود و در نشستها افراد را تحقیر میکرد. داخل تشکیلات، کاری بدون اجازه مسعود و مریم رجوی انجام نمیشد و همه کارها با اجازه رهبری سازمان بود.
قاضی پرسید: آیا مریم رجوی از واقعه انفجار دفتر حزب جمهوری مطلع بوده است؟
اسکاردی پاسخ داد: آن زمان مریم رجوی جایگاه بالایی نداشت و در حد یک عضو بود و به نظرم اطلاع نداشت، اما افرادی که اعضای سیاسی سازمان بودند مانند عباس داوری، مهدی ابریشمچی و سیاوش مطلع بودند و هر کاری میخواستند انجام دهند با هم مشورت میکردند.
محمدی، وکیل شکات از این شاهد پرسید چارت تشکیلاتی سازمان به چه شکل بود؟
گلی اسکاردی گفت: شورای رهبری در رتبه بالا قرار داشت و فرماندهان زیر دست شورای رهبری قرار داشتند.
قاضی پرسید: شورای رهبری از انفجار حزب اطلاع داشتند؟
گلی اسکاردی پاسخ داد: شورای رهبری میپرسیدند که چه افرادی حاضر به انجام عملیات هستند. افراد انتخاب و برای آموزش به قرنطینه میرفتند تا کسی از عملیات مطلع نشود. اعضای سازمان اجازه دیدن تلویزیون نداشتند، اما افرادی که برای عملیات انتخاب میشدند اجازه دیدن تلویزیون پیدا میکردند تا با جو جامعه آشنا شوند. آموزش نظامی میدیدند و چند نفر آنها را تا مرز همراهی میکردند.
وی ادامه داد: بعد از شورای رهبری، فرماندهان و معاونین بخش، اعضا و زیرعضوهای چارت سازمان هستند. شورای رهبری سازمان بیش از 100 نفر هستند. نسرین و زهره عباسی، سپیده از اعضای حزب رهبری هستند.
محمدی وکیل شکات پرسید: آخرین باری که مسعود رجوی را دیدید چه زمانی بود؟
گلی اسکاردی با بیان اینکه قبل از سال 1380 بود که نشستی برگزار کرد، گفت: بعد از آن دیگر ظاهر نشد و صوت صحبتها در جلسات پخش میشد که تا سال 1390 ادامه داشت.
محمدی گفت: به هر کسی که عملیات میدادند مدال میدادند؟
گلی اسکاردی گفت: خیر فقط به دو نفر که چندین بار به ایران آمدند و عملیات موفق داشتند مدال دادند.
گلی اسکاردی گفت: افراد ناراضی که میخواستند از سازمان جدا شوند را در قرارگاه اشرف در محلهایی که داشتند قرنطینه و زندان میکردند؛ شاهد بودم که با این افراد چگونه رفتار میکردند. افرادی از اطلاعات از اینها بازجویی میکردند و آنها را مورد ضرب و شتم قرار میدادند، چون معتقد بودند آنها خائن هستند و جلوی آنها برگهای برای امضا قرار میدادند که در آن نوشته شده بود مأمور جمهوری اسلامی هستند و قصدشان از حضور ضربه زدن است. به خاطر دارم فردی به اسم مجید که زندانی بود از شدت فشار و شکنجه خودزنی کرده بود.
قاضی در ادامه پرسید آیا اعضای اصلی سازمان از این شکنجهها باخبر بودند؟
وی گفت: مسعود و مریم رجوی، نسرین، فهیمه اربابی، ابریشم چی و همه اطلاع داشتند.
قاضی از وی پرسید آموزشهایی که در آنجا داده میشد چه نوع آموزشهایی بود؟
گلی اسکاردی در پاسخ به سوال قاضی گفت: با توجه به بخشهایی که در آن کار میکردیم آموزشها متفاوت بود مثلا فردی که در قسمت نظامی بود آموزشهای او نظامی بود.
قاضی گفت: در مورد عملیاتی که در ارتباط با ایران انجام دادند افرادی از خارج آورده بودند؟ وی گفت برخی از آنها در خارج آموزش دیده بودند.
قاضی از وی پرسید آیا حقوقی هم از سازمان دریافت میکردند؟
گلی اسکاردی گفت: در مدت 23سال که در سازمان بودم چیزی دریافت نکردم. در سازمان جز بیگاری چیزی نبود، چون هدف چیز دیگری بود.
قاضی از وی پرسید در سازمان در مورد انقلاب چه میگفتند؟
وی گفت: همواره میگفتند وضعیت در ایران خوب نیست همه معتاد هستند و در سر خیابانها اعدام میکنند. یکسره به ما دروغ میگفتند.
قاضی از وی پرسید شما آنجا ازدواج کردید؟ توانستید با خانواده خود ملاقات کنید؟
گلی اسکاردی گفت: خیر.
وی ادامه داد: برادرانم برای ملاقات به اشرف آمدن بودند، اما چون سازمان میدانست من برای ملاقات آنها میروم من را جابه جا کردند که نتوانم صدای آنها را بشنوم.
این عضو جدا شده سازمان گفت: تا زمانی که صدام بود به سازمان نفت میداد و آنها میفروختند. حتی اعضایی که خارج از کشور بودند برای سازمان پول جمع میکردند.
وزیری، نماینده دادستان گفت: سوالی که بنده دارم در خصوص چگونگی تامین مالی تروریسم از طریق بنگاههای اقتصادی است. لطفا در این باره توضیح دهید.
گلی اسکاردی جواب داد: منافقین در کشورهای مختلف تیم داشتند و از این افراد تعهد میگرفتند که برایشان کمک مالی جمعآوری کنند. مثلاً تعیین میکردند که هر شخصی روزی باید 5 هزار دلار تامین کند. این افراد از قبل آموزش میدیدند و با حضور در اجتماعات و منازل مردم از مردم کمک جمع آوری میکردند. این افراد تصاویری را از اعضای منافقین با خود به همراه میبردند و ادعا میکردند که این پولها را برای حل مشکلات آنها میخواهند در حالی که به نام این افراد کمک جمعآوری میکردند، اما در اصل این پولها به جیب سازمان میرفت. برخی افراد هم از داخل ایران به گروهک کمک میکردند. خودشان میگفتند بازاریها به آنها کمک میکنند.
وزیری نماینده دادستان پرسید: از کسانی که در حوزه مالی و اجتماعی فعالیت داشتند کسی را میشناسید؟
گلی اسکاردی گفت:: خیر. اما به صورت کلی با نحوه فعالیت آنها آشنایی دارم.
وزیری سوال کرد: پولی که جمع میشد کجا هزینه میشد؟ اطلاع دارید؟
این عضو جدا شده سازمان گفت: برای ارتش و در رابطه با عملیاتهایی که انجام میشد، هزینه میشد. البته برای تامین سلاح نیز از این هزینهها استفاده میشد. در داخل هم بعضی افراد بودند که نفوذی گروهک بودند و از این پولها برای تامین رشوه به این افراد استفاده میکردند، چون بیشتر این افراد را با پول میخریدند.
وی ادامه داد: من مدتی در بغداد در پایگاهی کار میکردم که در آن پایگاه افرادی که نفوذی بودند مورد استقبال قرار میگرفتند و از آنها پذیرایی میشد. زمانی که کاک صالح زنده بود به آنجا میآمد و با این افراد صحبت میکرد و به آنها ماموریت میداد تا این افراد برای گروهک اطلاعات جمعآوری کنند. مصرف این پولها بیشتر در رابطه با عملیاتهای تروریستی سازمان بود.
این عضو جدا شده منافقین بیان کرد: کار این گروهک بیشتر شبیه گدایی بود و با سوء استفاده از تصاویر اشخاص کمک مالی جمع میکرد. این اقدام شبیه به گدایی مدرنیزه بود.
وزیری نماینده دادستان پرسید: آیا این گدایی مدرنیزه شده، یک امر سازماندهی شده بود؟
وی پاسخ داد: بله. تمامی این اقدامات سازماندهی شده بود و از افرادی که در این زمینه فعالیت داشتند تعهد میگرفتند که روزانه مبلغی را باید جمع آوری کنند و اگر این کار را نمیکردند بازداشت میشدند.
این خبر تکمیل میشود...
لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/739578/